شعر طنز «این یکی»

هر چه دقت می‌کنم در کار کشور بیشتر می‌شود چشمِ به خون آلوده‌ام تَر بیشتر شاهِ پیشین گرچه مردم را رعیت می‌شمرد ملتش را فرض کرده این یکی خر بیشتر آن یکی می‌گفت با صاحب‌زمان در صحبت است این یکی گویا که با شخصِ پیمبر بیشتر آن یکی با حبس و با شلاق می‌دادم جواب […]

شعر طنز مُلا

شاعر: لولی اهل ایرانم ولی در این زمین بیگانه‌ام چون چهل سال است ملایی شده هم‌خانه‌ام دیگر او را می‌شناسم بعد از عمری که در آن نیست سالم تپه‌ای بر پهنه‌ی کاشانه‌ام بوی تندی از عبایش در هوا پیچیده است بوی خونِ مردمِ هم‌درد و هم‌پیمانه‌ام از معاصی نیست چیزی که نکرده در خفا می‌دهد […]

نمایش‌نامه در نیم پرده

افزایش جمعیت و ازدواج اجباری به دستور رهبری قاضی:‌ متهم خودش را معرفی کنه. متهم:‌ بنده قوچ‌علی قوچ‌علی‌زاده. قاضی:‌ چند وقته که ازدواج کردی؟ متهم: دو سال قربان. قاضی:‌ چند تا فرزند داری؟ متهم: قربان صاحب فرزند نشدم. قاضی: چرا؟ متهم: قربان خدا نخواسته. قاضی: چطور خدا نخواسته؟! تو خودت به اندازه کافی تلاش نکردی. […]

قوانین خریت شعری از فیروز بشیری

در زیر شعر «مناظره با خر»‌ از جناب فیروز بشیری را می‌خوانید. ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﺭﻫﯽ ﻣﺮﺍ ﮔﺬﺭ ﺑﻮﺩ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪه ﺑﻪ ﺭه ﺟﻨﺎﺏ ﺧﺮ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﺧﺮ ﺗﻮ ﻧﮕﻮ ﮐﻪ ﭼﻮﻥ ﮔﻬﺮ ﺑﻮﺩ ﭼﻮﻥ ﺻﺎﺣﺐ ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﻫﻨﺮ ﺑﻮﺩ ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﺟﻨﺎﺏ ﺩﺭ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﮐﻪ ﻭﺿﻊ ﺑﺎﺷﺪ ﻋﺎﻟﯽ ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﺑﯿﺎ ﺧﺮﯼ ﺭﻫﺎ ﮐﻦ […]

شعری از میرزاده‌ی عشقی خطاب به مجلس وقت

میرزاده عشقی (زادهٔ ۱۲۷۳ در همدان)، شاعر دوران مشروطیّت، روزنامه‌نگار و نویسنده جسور ایرانی و مدیر نشریه قرن بیستم بود. او در تاریخ ۱۲ تیر ۱۳۰۳ در تهران، در دوره نخست وزیری سردار سپه، ترور شد. در آغاز زمزمهٔ جمهوریت، عشقی دوباره روزنامه قرن بیستم را منتشر کرد که یک شماره بیشتر انتشار نیافت و بر اثر […]

گفتمان مرد ۹۶ ساله

يکی از اساتید بازنشسته دانشگاه ملی به نام دکتر نیاکی که به ٩٦ سالگی رسیده شرحِ خواندنی زیر را از آمریکا فرستا‌ده است که طنزی بسیار خواندنی است. ایشان استاد حقوق بين الملل دانشگاه ملی بوده و انسانی بسیار با ذوق و شوخ طبع است. با سلام و تحیات فراوان، از حال و روز این […]