نافرمانی مدنی یک حرکت تهاجمی و مبارزه منفی یک حرکت تدافعی

ایران نقد

همایون سپهوند

اول- تفاوت بین مبارزه‌ی منفی و نافرمانی مدنی چیست؟

علی‌رغم قرابت‌های بسیاری که بین این دو شیوه مبارزه وجود دارد، این دو تفاوت‌های حتی محتوایی با هم دارند، مبارزه‌ی منفی، یک نوع نارضایتی، یک نوع بی‌اعتمادی و یک رویگردانی از هیئت حاکمه است که در ابتدا با اقدام و عمل هم همراه نیست. مثلا در ایران مردم مدتی طولانی است که معترض و بی‌اعتماد هستند، به صدا و سیما، به دادگاه‌ها و ارگان‌های قضایی، به توصیه‌های ولایت برای فرزندآوری، به مدل زندگی تبلیغ رژیم (الگوی زن، اوشین یا فاطمه زهرا)، و هر یک به طریقی و مثلا با رویگردانی از مساجد و عدم اجرای فرایض دینی، قطع همکاری بای بانک‌ها، جایگزین کردن شبکه‌های خارجی با صدا و سیما، و… صورت می‌پذیرد. به طور طبیعی این مدل از مبارزه یا بی‌هزینه و یا کم هرینه است. خیلی با احتیاط می‌توانیم بگوییم که مبارزه‌ی منفی یک حرکت دفاعی است و نه تهاجمی. در صورتی که نافرمانی مدنی، یک عمل و اقدام فراقانونی و یک رویارویی فرسایشی با هیئت حاکمه است. یا با زیر پا گذاشتن آن چه که رژیم امر به معروف می‌نامد و به اجرا گذاشتن آنچه را که ولایت مطلقه نهی از منکر قلمداد می‌کند. به عنوان مثال حجاب و آزادپوشی زنان، چشن‌ها و عروسی‌های مختلط، ماهواره و فیلترشکن، ازدواج سفید، اعتصاب و راه‌پیمائی، چهارشنبه‌سوری، و… . طبیعتا مبارزه به شیوه‌ی نافرمانی مدنی همان طور که در چند سال گذشته شاهد بوده‌ایم دارای تبعات وهزینه‌هایی است که در مواردی جبران‌ناپذیر می‌باشد. به طور قطع می‌توان گفت که مبارزه به روش نافرمانی مدنی یک حرکت تهاجمی است و نه تدافعی.

دوم- مطلق کردن روش و شیوه مبارزه، جزم‌اندیشی است

مطلق کردن روش و شیوه مبارزه، چه قهرآمیز و انقلابی و چه خشونت پرهیز و مسالمت‌آمیز و مبارزه‌ی منفی، و چه نافرمانی مدنی، نطفه‌هایی از جزم‌اندیشی و دگماتیسم را در خود دارد و باید بنا بر «تحلیل مشخص از شرایط مشخص» روش و شیوه‌ی مبارزه را اتخاذ کرد. در حقیقت مردم و انقلابیون خواستار ریختن حتی یک قطره خون از دماغ دشمنانشان هم نیستند. به قول تروتسکی مردم زمانی که هیچ چاره‌ی دیگری نداشته باشند به انقلاب روی می‌آورند. روش و شیوه‌ی مبارزه که اختیاری و انتخابی نیست؛ مستبدین و دیکتاتورها، انقلاب و روش رسیدن به آن را به توده‌ها تحمیل می‌کنند.

سوم- اصلاح‌گران در تاریخ ایران همگی در عمل با شکست روبرو شده‌اند

اصلاح‌گران صد و اندی سال ایران، از قائم مقام فراهانی، امیرکبیر، نهضت آزادی، جبهه ملی و… گرفته تا اصلاح‌طلبان رنگارنگ بعد از انقلاب، همگی در عمل با شکست روبرو شده‌اند، و تنها مورد قابل اتکا و غرورآفرین، دکتر محمدمصدق و ملی کردن صنعت نفت بوده. در سطح جهانی هم علی‌رغم مبارزه در جای جای جهان با شیوه‌ها و اهداف مختلف در دو قرن گذشته، تحلیلگران سیاسی عموما به دو مورد موفق شیوه‌ی مبارزه خشونت‌پرهیز اشاره می‌کنند؛ نلسون ماندلا در آفریقای جنوبی و گاندی در هندوستان.

چهارم- هرچه قدر هزینه‌ی کار سیاسی پایین‌تر ‌باشد، تعداد شرکت‌کنندگان بیشتر خواهد بود و بالعکس

هزینه‌ی کار سیاسی و مبارزه با تعداد شرکت‌کنندکان در این امر، دو بردار هم جهت نیستند، بلکه برعکس؛ بدین معنی که هر چه قدر هزینه‌ی کار سیاسی پایین‌تر باشد، تعداد شرکت‌کنندگان بیشتر خواهد بود و بالعکس. دم دست‌ترین مثال آن، اعتراضات و خیزش‌های‌، سال‌های ۹۶، ۹۷، ۹۸ و ۱۴۰۱ از یک طرف و انتخابات ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ از طرف دیگر را می‌توان از نظر کثرت شرکت‌کننده و تحریم‌کننده مقایسه کرد.

پنجم- مردم، از مبارزه در چهارچوب قانونی ناامید می‌شوند!

رابطه‌ی مردم با هیئت حاکمه در شرایطی به جایی می‌رسد که مردم و نمایندگان سیاسی آن‌ها، از مبارزه در چهارچوب قانونی ناامید می‌شوند و عملا بایدها و نبایدهای هیئت حاکمه را زیر سئوال می‌برند. نمونه‌ی شاخص و برجسته‌ی آن مبارزه‌ی زنان و دختران شجاع ایران برای آزادپوشی است که هم اکنون در جریان است.


ارسال نقد

نظر شما