قهرمانان نمی میرند، گلسرخی ها رهنورد شدند در راه آزادی

ایران یادداشت‌ها

سوران شمسائی

مادری در خاکسپاری دخترش شعر می خواند؛ پدری با چشمان گریان با کیک تولدی در دست بر گور پسرش می رقصد؛ مرداد سال ۸۵ اکبر محمدی وصیت کرده بود بعد از به خاک سپردن اش به جای نماز و قران خواندن جشن بگیرند و پایکوبی کنند. این چه تحول شگفت انگيزی است که نسل امروز توجه همگان را به خود جلب کرده است؟

نسلی که تمام کودکی و نوجوانی اش را در مدارس این رژیم با آموزه های مذهبی گذرانده است، هر صبحگاه با آرزوی مرگ برای تمام دنیا و پایان هر روزاش را از نمازخانه های مدارس با تلاوت قران به پایان رسانده است.

برای پی بردن به تغییر بنیادی در این نسل جا دارد مرور و مقایسه ای داشته باشیم به آخرین دفاعیه خسرو گلسرخی.

در فاصله اعدام او در رژیم دیکتاتور پهلوی تا اعدام مجیدرضا رهنورد زایش فکری و عقیدتی عظیمی در این کشور رخ داده است. گلسرخی یک مارکسیست در بیدادگاه پهلوی دین ، مذهب و آرمان شهادت طلبی را به پیش کشید. اما جوانی با همان صلابت و شجاعتِ گلسرخی از یک طبقه محروم کارگری منتهی با یک تحول بزرگ فکری دین را تمام و کمال به عقب راند و خواست که بعد از قتل اش گریه نباشد، زندگی باشد، شادی باشد و مهمتر این که بر گورش قران نخوانند!

این چند جمله کوتاه اش را می توان به سوگند زیرکانه ی دانشمندی چون گالیله در برابر کلیسا تشبیه کرد. می توان جدای از مطالبات سیاسی، یک انقلاب فرهنگی تلقی کرد. به عبارتی این خردگرایی نسل امروز یعنی شکست ایدئولوژیک شکست جهل، شکست چهل و چهار سال آموزشهای اجباری دینی، تزویر، ریا و انسان ستیزی…

در واقع می توان گفت دو دیکتاتور، چه حکومت پهلوی و چه رژیم جمهوری اسلامی، خواستند حقانیت این اعدامها را برای مردم به اثبات برسانند، اما جمهوری اسلامی این دشمن نادان ندانست با پخش وصیت نامه تصویری رهنورد چه برگ زرینی را مانند محاکمه گلسرخی در صفحات تاریخ ایران ثبت کرده است.

جمهوری اسلامی بداند نسل امروز به شیوه خود مبارزه می کند. او عشق و زندگی را لابلای شعارهایش فریاد می زند، رقص به دور آتش سوزانی از روسری ها برایش نماد شعله های نور و امید است در ظلمت و سیاهی دیکتاتوری.

نسل امروز حتی به تفکر مبارزین نسلهای قبل عشق را تابو نمی داند. دست در دست همرزم خود عاشقانه و سرشار از زندگی زنجیره ی انسانی می کشد و در برابر نیروهای سرتاپا مسلح زانو می زند و شجاعانه فریاد می زند: “بزن، قلبم را نشانه بگیر!”
تمام این دگرگونیهای شگفت انگیز و مطالبات مردم ایران را می توانیم در سه کلمه “زن، زندگی، آزادی” پیدا کنیم.


ارسال نقد

نظر شما