مبارزه منفی، ماهیت و ویژگی‌های آن

نقد

امید نیک،

در جواب پرسشی که چه روشی برای مبارزه مطلوب است به این گفته لنین باید توجه کرد که گفت: “روش و شیوه‌ی مبارزه را دشمن تعیین می‌کند.”

در عین حال باید به روش‌های انقلابی موفق در گذشته توجه داشت که در بسیاری از کشور ها جواب داده است. انقلاب اکتبر، مبارزه مردم چین علیه ژاپن، مبارزه مردم ویتنام علیه آمریکا، الجزایر، کوبا، نیکاراگوئه و…

مبارزه منفی با نام گاندی برای استقلال هند، گره خورده است. مبارزه منفی بر دو اصل استوار است؛ اول، عدم خشونت، و دوم، حق اعترض.

این دیدگاه، در اوائل قرن بیستم از طرف انقلابیون رادیکال به شدت مورد انتقاد قرار می‌گیرد. آن را به پاسیفیسم و در حالت افراطی به نیهیلیسم متهم میکردند که در تلاش است تا به جای تضاد و نبرد طبقاتی، سازش طبقاتی را ترویج و تبلیغ کند. اما مبلغان مبارزه منفی در پاسخ می‌گفتند که حرکت ما، خواسته‌ی این یا آن طبقه یا آن بخش از جامعه نیست. حرکت ما متوجه تمام مردم است. اما برای بسیج تمام مردم، می‌بایستی یک و تنها یک هدف مشترک و اصلی مطرح شود که مورد تائید تمام مردم باشد. مثلا در هندوستان هدف رسیدن به استقلال از استعمار انگلستان بود. استقلال هند مورد تائید یکپارچه‌ی ملت هند بود و در آن هیچ شکاف و خللی وجود نداشت و در صورت بروز هم محو می‌گردید.

از نگاه تجربه تاریخی تا کنون، این اهداف و وظایف برای مبارزه منفی تعریف شده است:

  • هدف مشترک که مورد خواست و تائید تمام ملت و اقشار مختلف جامعه باشد. مانند کسب استقلال از انگلستان در هند، ملی کردن صنعت نفت در ایران، مبارزات استقلال‌طلبی مردم اندونزی به رهبری سوکارنو و…
  • ماهیت مبارزه منفی،(لااقل تا کنون) یک مبارزه ناسیونالیستی بوده است. مانند ملی کردن کانال سوئز توسط جمال عبدالناصر و ملی کردن صنعت نفت در ایران توسظ مصدق.
  • مبارزه منفی یک مبارزه اعتراضی است با روش‌های صلح‌جویانه، که کمترین هرینه را برای شرکت کنندگان در این مبارزات داشته باشد.
  • نافرمانی مدنی، مواقعی به صورت اعتصابات، مطالبات صنفی و سندیکائی بروز می‌کند.
  • وجود یک رهبر جهت هدایت مبارزه مردم برای رسیدن به هدف، که یا قبل از جنبش وجود دارد و یا در جریان مبارزه پیدا می‌شود.
  • چون مبارزه صلح‌جویانه و دور از خشونت است، تنها می‌تواند از طرف بورژوازی ملی به عنوان یک طبقه هدایت شود. بالطبع رهبران جنبش از میان این طبقه خواهند بود. چون فقط بورژوازی خواستار آشتی و مصالحه‌ی طبقاتی است.
  • آنچه تجربه‌ی تاریخی نشان داده است پس از پیروزی مبارزه منفی و رسیدن به هدف، شکاف‌های سیاسی، اجتماعی و طبقاتی به سرعت رشد می‌کند.
  • مزیت مبارزه به روش منفی، کم بودن هزینه آن است که می‌تواند اکثریت بسیار بزرگ مردم را به همراه داشته باشد.
  • در مبارزه‌ی منفی هیئت حاکمه باید به روشنی در مقابل آن قرار گرفته باشد و نتواند از نیروی نظامی بر علیه آن استفاده کند.
  • در صورت شرکت فقط یک طبقه در مبارزه منفی، شکست آن قطعی خواهد بود.
  • پیروزی مبارزه منفی، بیش از هر چیز متاثر از رهبران و شرکت اکثریت مردم در آن است.
  • چون هیئت حاکمه‌هایی که در مقابل خواسته‌های مردم ایستاده‌اند همواره فاسد و بی‌ریشه می‌باشند، در صورت ادامه‌ی مبارزه منفی از درون فروپاشی پیدا می‌کنند.
  • این یک اشتباه بزرگ است که عده‌ای مبارزه منفی را با مبارزه‌ی قانونی یکی می‌دانند. در مبارزه منفی هیئت حاکمه شریک نیست ولی در مبارزات قانونی شراکت دارد چون قوه‌ی قانون‌گذاری در اختیار اوست.
  • مبارزه‌ی منفی همواره با مبارزات فرهنگی گره خورده است و خواست‌های فرهنگی و اجتماعی تبدیل به شعارهای آن می‌شود. و از همین ناحیه جنبه تاریخی پیدا می‌کند.
  • هیئت حاکمه همواره تلاش دارد تا مبارزه منفی را با خشونت آلوده سازد تا آن را سرکوب کند.
  • مبارزه منفی با مبارزه در کف خیابان بصورت اعتراضات واعتصابات بدون خشونت در تضاد نیست.
  • در مبارزه‌ی منفی همواره عناصر رادیکال به شدت عمل روی می‌آورند و در صورتی که رهبران جنبش ضعیف باشند می‌توانند مبارزه را به انحراف بکشانند.
  • میزان معلومات افراد تحصیل کرده در مبارزه منفی تعیین کننده نیست ولی اثر بخش است.
  • در مبارزه منفی نقش زنان بسیار پر رنگ میشود و نیروی بسیاری برای جنبش پدید می‌آورند.
  • در مبارزه منفی مبارزات ایدئولوژیک باید مسکوت گذاشته شود چون مبارزه‌ی طبقاتی در جریان نیست.
  • در مبارزه منفی باید منتظر بود تا عده‌ای از بدنه رژیم جدا و به مردم ملحق شوند.
  • مطرح شدن مبارزات قوم‌گرائی می‌تواند بزرگترین ضربه را به مبارزه‌ی منفی بزند.
  • مبارزه‌ی منفی علاوه بر یک الگوی مبارزاتی سیاسی، یک الگوی مبارزاتی منطقی هم می‌باشد ،که همه‌ی افراد جامعه در باره‌ی آن متفق‌القولند.
  • مبارزه‌ی منفی حکومت را ایزوله کرده و آن را به گوشه‌ی رینگ می‌برد. به همین جهت می‌تواند موجب شکاف در هیئت حاکمه شود.
  • مبارزه‌ی منفی موجب ریزش هواداران و طرفداران رژیم می شود.
  • مبارزه منفی یک مبارزه اعتراضی است با روش‌های صلح‌جویانه، که کمترین هرینه را برای شرکت کنندگان در این مبارزات داشته باشد.
  • نافرمانی مدنی، مواقعی به صورت اعتصابات، مطالبات صنفی و سندیکائی بروز می‌کند.
  • وجود یک رهبر جهت هدایت مبارزه مردم برای رسیدن به هدف، که یا قبل از جنبش وجود دارد و یا در جریان مبارزه پیدا می‌شود.
  • مزیت مبارزه به روش منفی، کم بودن هزینه آن است که می‌تواند اکثریت بسیار بزرگ مردم را به همراه داشته باشد.
  • پیروزی مبارزه منفی، بیش از هر چیز متاثر از رهبران و شرکت اکثریت مردم در آن است.
  • هیئت حاکمه همواره تلاش دارد تا مبارزه منفی را با خشونت آلوده سازد تا آن را سرکوب کند.
  • مبارزه منفی با مبارزه در کف خیابان بصورت اعتراضات واعتصابات بدون خشونت در تضاد نیست.
  • در مبارزه‌ی منفی همواره عناصر رادیکال به شدت عمل روی می‌آورند و در صورتی که رهبران جنبش ضعیف باشند می‌توانند مبارزه را به انحراف بکشانند.
  • در مبارزه منفی نقش زنان بسیار پر رنگ میشود و نیروی بسیاری برای جنبش پدید می‌آورند.
  • در مبارزه منفی مبارزات ایدئولوژیک باید مسکوت گذاشته شود چون مبارزه‌ی طبقاتی در جریان نیست.
  • در مبارزه منفی باید منتظر بود تا عده‌ای از بدنه رژیم جدا و به مردم ملحق شوند.
  • مطرح شدن مبارزات قوم‌گرائی می‌تواند بزرگترین ضربه را به مبارزه‌ی منفی بزند.
  • مبارزه‌ی منفی حکومت را ایزوله کرده و آن را به گوشه‌ی رینگ می‌برد. به همین جهت می‌تواند موجب شکاف در هیئت حاکمه شود.

ارسال نقد

نظر شما