میرزاده عشقی (زادهٔ ۱۲۷۳ در همدان)، شاعر دوران مشروطیّت، روزنامهنگار و نویسنده جسور ایرانی و مدیر نشریه قرن بیستم بود. او در تاریخ ۱۲ تیر ۱۳۰۳ در تهران، در دوره نخست وزیری سردار سپه، ترور شد. در آغاز زمزمهٔ جمهوریت، عشقی دوباره روزنامه قرن بیستم را منتشر کرد که یک شماره بیشتر انتشار نیافت و بر اثر مخالفت، روزنامهاش توقیف شد و خود شاعر نیز به دست دو نفر در بامداد دوازدهم تیر ماه ۱۳۰۳ در خانه مسکونیاش جنب دروازه دولت، هدف گلوله قرار گرفت و در ۳۱ سالگی سر را بر زبان تند و تيزش گذاشت.
دو روز پیش از آن یکی از دوستانش به طور اتفاقی، در اتاق محرمانه اداره تامینات خبرِ «عشقی، محرمانه کشته شود» را شنیده بود. مزار او در ابن بابویه و در گوشهای متروک (در نزدیکی مزار نصرت الدوله فیروز) قرار دارد.
در زیر شعری از او خطاب به مجلس وقت آورده شده است. پیشتر بابت کلمات احیاناً خارج از ادب عذرخواهی میکنیم.
بعد از این بر وطن و بوم و برش باید رید!
به چنین مجلس و بر کر فرش باید رید!
به حقیقت در عدل، ار در این بام و در است!
به چنین عدل و به دیوار و درش باید رید!
آنکه بگرفته از او، تا کمر ایران گه
به مکافات، الا تا کمرش باید رید
پدر ملت ایران، اگر این بی پدر است (احمد شاه)
به چنین ملت و گور پدرش باید رید
به مدرس نتوان کرد جسارت، اما
آنقدر هست که بر ریش خرش باید رید
این حرارت که به خود (احمد آذر) دارد
تا که خاموش شود بر شررش باید رید
شفق سرخ نوشت، (آصف کرمانی) مرد
غفراله کنون بر اثرش باید رید
آن دهستانیِ تحمیلی بی مدرکِ لر ( شاید سردار اسعد یا صمصام السلطنه)
بهر این ملک، به نفع و ضررش باید رید
گر ندارد ضرر و نفع، مشیر الدوله
از نوک پاش ، الی فرق سرش باید رید
گر رود موتمن الملک به مجلس گاهی
احتراما به سر رهگذرش باید رید