جنگ اوکراین و جمهوری اسلامی و اپورتونیست‌های داخلی

نقد

امید نیک

به تجربه ثابت شده که، اشتباه در قضاوت و کتمان حقیقت، یا از ضعف تئوریک ناشی می‌شود و یا بدتر آز آن، از منافع شخصی.

شروع جنگ اوکراین از طرف روسیه با قهر و غلبه و امید پیروزی چند روزه، پای پوتین را به منجلاب کشتن انسان‌های بی‌دفاع و تخریب و ویرانی زیر ساخت‌های کشور اوکراین و حتی روسیه کشاند و چهره متجاوزی از پوتین در بین ملت‌ها بر جای گذاشت. البته تجاوز به حق حاکمیت دیگران و عبور از مرزهای کشور دیگر آن هم به قصد کشورگشایی و ضمیمه کردن لااقل بخش‌هایی از خاک کشور همسایه، با عنف و زور، یک تعریف ساده حقوقی قابل قبول، از طرف منشور سازمان ملل است.

توضیح این که، در این نوشته مختصر، نقش امپریالیست‌ها به رهبری آمریکا و بازوی نظامی آن‌ها ناتو که در زمینه‌چینی و شکل‌گیری این جنگ تجاوزکارانه از یک طرف و شعله‌ور نگاه داشتن آن از طرف دیگر نقش داشته‌اند و دارند، مد نظر نیست؛ بلکه نحوه توجیه تئوریک (آن هم با تحریف مارکسیستی و تئوری‌هیا من در آوردی) این تجاوز، از طرف یار غارهای بامزد و بی‌مزد پوتین و جمهوری اسلامی، مورد توجه ماست.
این جنگ تجاوزکارانه، نه تنها پوتین را در این لجن‌زاری که غرب برای او حاضر و آماده کرده بود، غرق کرد، بلکه جمهوری اسلامی را هم به این غرقاب کشاند. رژیم فقها با انگیزه‌ی حفظ بقای نظام خود که از طرف مردم در داخل و از طرف دول غربی از خارج منگنه شده، با یک ارزیابی شتاب‌زده و غلط از این جنگ و پیش‌بینی پیروزی زود هنگام چند روزه، چشم بسته در یکی از ذلت‌بارترین اقدامات تجاوزکارانه شریک شد.

جمهوری اسلامی شرکت در این جنگ (عملیات ویژه) را از زاویه منافع و خواست رهبری نظام که، جنگ پیش‌گیرانه را به پوتین تبریک گفت، توجیه می‌کند که بر خلاف منافع ملی مردم ایران است. اما پس از ورود پوتین و جمهوری اسلامی به این جنگ، اپورتونیست‌های داخلی، به تکاپو افتادند تا به نحوی این جنگ تجاوزکارانه را، هم برای پوتین و هم برای نیروهای مترقی داخلی، توجیه نمایند. به احتمال قریب به یقین، برای جمهوری اسلامی خیلی خوشایند بود که همراهانی آن هم از جهان‌بینی مارکسیستی پیدا کنند که در دفاع و شرکت در این تجاوز تنها نباشد که اپورتونیست‌های داخلی، لااقل در این مورد خاص به کمک رژیم فقها شتافتند. اما توجیه اشتباهات و بر علیه واقعیت حرکت کردن، هزینه بسیار بالایی دارد که به قطع و یقین، روزی تاریخ آن را می ستاند. همچنان که در مورد تز کیانوری با مضمون «ما به هر قیمت از جمهوری اسلامی دفاع می‌کنیم» این هزینه غیر قابل جبران پرداخت شد.

اما اپورتونیست‌های داخلی که، هیچ جا پای محکمی در تاریخ مارکسیسم نتوانستند برای خود پیدا کنند با رویه رویزیونیستی خود، مشغول جعل و ساختن تئوری‌های من در آوردی شدند.

تئوری اول: جنگ پیشگیرانه

تا کنون هیچ مارکسیستی، در هیچ کتاب مارکسیستی با تئوری جنگ پیش‌گیرانه روبرو نشده است. برای مثال:

۱. در زمان کمون پاریس، مارکس اعلام کرد ارتش بیگانه سرمایه‌داری اتریش بر علیه کمون پاریس وارد جنگ تجاوزکارانه شده.
۲. در زمان جنگ جهانی دوم مردم قهرمان شوروی در مقابل هجوم تجاوزکارانه نازیسم به دفاع جانانه دست زدند.
۳. در زمان جنگ جهانی دوم، خلق چین بر علیه هجوم تجاوزکارانه ژاپن به پیکار برخاستند.
۴. در سال ۱۹۶۰ مردم ویتنام بر علیه تجاوز ددمنشانه آمریکا وارد مبارزه شدند.
و …

اما از سوی دیگر:

۱. صدام با یک جنگ پیشگیرانه به ایران حمله کرد.
۲. ایران بایک جنگ پیشگیرانه در سوریه و عراق ورود کرد.
۳. ایران با یک جنگ پیشگیرانه در لبنان وارد جنگ شد.
۴. ایران با یک جنگ پیشگیرانه در یمن وارد جنگ شد.

در تمام دوران‌ها، جنگ کمونیست‌ها، جنگ تدافعی بوده است و حالا مزدوران رژیم فقها و پوتین، جنگ پیشگیرانه را مطرح می‌کنند.

تئوری دوم: رژیم پوتین بورژوازی است و نه امپریالیسم

با این نظریه آب پاک و یا بهتر بگویم آب توبه را بر سر بورژوازی، رژیم پوتین و بر سر جمهوری اسلامی ریخته‌اند که با بورژوازی متحد شده و نه امپریالسم. کائوتسکی نظریه‌ای را در مقابل نظریه امپریالیسم لنین، عنوان کرد که نامش را اولتراامپریالیسم نهاده بود و بعدها از طرف بوخارین هم پیش کشیده می‌شود.

با شراکت تمام بانک‌های روسیه امروزی با بانک‌های غربی مسئله امپریالیسم و بورژوازی حل شده است. وانگهی در شروع جنگ اوکراین، مبلغ هشتصد میلیارد دلار از دارایی چهارصد نفر از الیگارشی حلقه پوتین در کشورهای غربی مصادره شد و علاوه بر همه‌ی این‌ها انحصارات مختلف ثروت ملی و به جا مانده از زمان اتحاد شوروی را غارت می‌کنند. با این الیگارشی‌ها و عملکرد آن‌ها، “التراامپریالیسم” را به یاد می‌آورد و نه بورژوازی.

حال از نظر تجربه تاریخی به این مسئله می‌پردازیم که آیا فقط امپریالیسم متجاوز است و بورژوازی متجاوز نبوده و اگر بوده توبه‌ی گرگ کرده است؟

بعد از انقلاب کبیر فرانسه، فرانسه اولین کشوری که بطور رسمی پا به مرحله سرمایه‌داری و بورژوازی می گذارد و نماینده‌ی آن یعنی ناپلئون در جنگ‌های تجاوزکارانه هیچ جای سالمی را در اروپا باقی نگذاشت. روسیه، در اوایل قرن بیستم که تازه جای پایی در میان کشورهای بورژوازی باز کرده بود در جنگ با امپراطوری ژاپن شرکت میکند. امپراطوری عثمانی در جنگهای مختلف و بی‌پایان شرکت می‌کند. امپراطوری اتریش که هنوز امپریالیسم نشده بود پس از قرن بیستم در بسیاری از جنگ‌های تجاوزکارانه اروپا سهیم است. روسیه از زمان پطر کبیر در جنگ‌های کریمه و بالکان شرکت دارد (اما هنوز امپریالیسم نشده است).

این عجیب‌ترین نظریه تاریخ و یا بهتر بگوییم تحریف تاریخ مارکسیستی است که می‌گوید «بورژوازی جنگ طلب نیست و جنگ پیشگیرانه انجام می‌دهد».آیا واقعا جای شرم وخجالت ندارد که انسان مطلبی را جعل کند که فقط به درد جمهوری اسلامی بخورد؟!

مارکس در مانیفست حزب کمونیست به ماهیت تجاوزکارانه بورژوازی بطور رسمی اشاره کرده است. همچنان که اپورتونیست‌های وطنی از تاریخ خجالت نمی‌کشند خود پوتین هم شرم و حیا را یک جا قورت داده و اخیرا مدعی شده که الحاق ارتش تزاری به انقلابیون در انقلاب اکتبر خیانت بوده است و در ادامه قانون اساسی ۱۹۱۹ شوروی را اشتباه خوانده که در آن هم به الحاق داوطلبانه خلق‌ها به اتحاد شوروی اشاره می‌شود و هم بنا بر نظریه کمون جدا شدن داوطلبانه آن‌ها.


ارسال نقد

نظر شما