پس از انتخابات ریاست جمهوری و «نه» بزرگ به نظام انتخاباتی جمهوری اسلامی، اعتراضات و اعتصابات دیگری از سراسر ایران به گوش میرسد. این حرکتها با اعتصاب فراگیر کارگران صنایع نفت و پتروشیمی آغاز و با پیوستن اقشار کارگری دیگر به آنها ادامه دارد. در مورد این موج جدید از اعتراضات نکات حائز اهمیتی وجود دارد.
۱. کمیت اعتصابات
در شرکت نفت حدودد ۴۵ هزار کارمند رسمی و در مجموعهی تحت مدیریت وزارت نفت حدود ۳۵ هزار کارمند قراردادی شاغل هستند. همینطور ۱۲۰ هزار کارگر حوزهی نفت و گاز و پتروشیمی از طریق پیمانکاران در این حوزه فعالیت میکنند. البته این پیمانکاران عموماً غیرمستقل و خصولتی میباشند. با این حساب، چیزی حدود ۲۰۰ هزار نفر به شکل مستقیم و یا در صنایع وابسته و یا در زیر مجموعهی بزرگترین صنعت ایران یعنی نفت و پتروشیمی شاغل هستند. این کمیت بالا میتواند در پیشبرد و احقاق حق کارگران معترض، به عنوان یک اهرم فشار نقش مهمی ایفا کند.
۲. کیفیت اعتصابات
سابقهی اعتراض و اعتصاب در تاریخ چهل و چند سالهی جمهوری اسلامی کم نبوده است. به خصوص در یک سال گذشته میتوان به ۲۰۰۰ اعتصاب و اعتراض در جغرافیای ایران اشاره کرد که هفتاد درصد آن در بخش صنعت اتفاق افتاد. عموماً این اعتصابات و اعتراضات به شکل پراکنده انجام شد. اعتصابات هفتتپه، هپکو، فولاد خوزستان، ذوب آهن و بسیار دیگر که با همبستگی محدود شکل گرفتند. اما این بار این اعتراضات با کیفیتی جدید بروز کرده است. گروههای کارگری از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب ایران با خواستههای مشخص و هماهنگ عمل کردهاند. این نوع از همبستگی و گستردگی همزمان را شاید میتوان حرکتی بیسابقه در تاریخ جمهوری اسلامی دانست.
معمولاً در تحلیل مسائل موجود در سپهر سیاسی ایران، اتفاقات ملموس و عینی سطح جامعه مورد بررسی قرار میگیرد. اما گاهی در زیر جلد جامعه تغییرات و جنب و جوشی در جریان است که از نظر پنهان میماند و حتی ریزبینترین تحلیلگران از دستیابی به آن ناکام میمانند. در چنین شرایطی اتفاقات برآمده از امکانهای زیر جلد جامعه، گاهی غیرقابل باور جلوه میکنند. این همبستگی و طرح خواستههای واحد یکی از همین اتفاقات غیرقابل باوری است که مدتها در زیر جلد جامعه موجود بوده و امروز امکان ظهور یافته است.
این حرکت اگر حامیان بیشتری در گروههای دیگر از جمله بازنشستگان، معلمان، مالباختگان و … پیدا کند میتواند نقطهای برای احقاق حقوق مردم در رویارویی با حکومت باشد.
۳. نوع خواستههای مطرح شده
خواستههای مطرح شده از سوی معترضین مشترک و جوهراً صنفی است و این نشان از پختگی جنبش کارگری و عملکرد آگاهانهی آنها دارد. انتشار اعلامیهی مشترک توسط گروههای کارگری مختلف در سراسر پهنهی ایران، به شکلی است که شمولیت آن برای همهی مزدبگیران (از جمله معلمان و پرستاران و …) آن را دارای پایگاه اجتماعی محکمتری میکند. همینطور طرح خواستهها در محدودهی صنفی (مثل افزایش دستمزد و حق بیمه و …) امکان برخورد قهری را از حکومت میگیرد و بهانهی سرکوب به دست جمهوری اسلامی نمیدهد. به عبارت دیگر این ویژگی برجستهی این اعتراضات است که آگاهانه و شجاعانه سعی دارد هزینهی اعتراض (از جمله سرکوب قهری) را پایین نگه دارد تا تعداد شرکتکنندگان فراگیرتر باشد. هزینهی اعتراض با اقبال عمومی و تعداد شرکتکنندگان در آن نسبت عکس دارد و بنابراین هرچه هزینه پایینتر باشد رویش اعتراضات و دریافت حمایت از دیگر گروهها بیشتر خواهد بود.
۴. ریسکهای اعتصابات
اعتصاب در شرایطی که نرخ بالای بیکاری و گرانی و تورم گریبانگیر جامعه است، ریسکهای بزرگی به همراه دارد؛ و بزرگترین آن اخراج است. برای مثال، در اعتصابات اخیر برگههای اخراج و تسویهحساب در بین کارگران توزیع شد تا آنها را بترساند. ولی کارگران و زحمتکشان آگاهانه و شجاعانه به این ریسکها تن دادهاند. نظام حاکم بر بازار کار همیشه از ارتش بیکاران برای فشار بر کارگران استفاده کرده است. در شرایطی که نیروی کار بلااستفاده در جامعه به وفور وجود دارد، اخراج کارگران منجر به صفهای طولانی استخدام خواهد شد و ارتش بیکاران در مقابله با منافع کارگران مورد استفاده قرار خواهد گرفت. ما امیدواریم اقشار تحت ستم، با حمایت از جنبش اعتراضی کارگران و اعتصابات، به مرافقت و موافقت برآیند و عاملی برای فشار به این قشر زحمتکش نباشند.
۵. رهبری اعتصابات
گاهی دیده میشود که برخی گروههای چپ، سکتاریسم و همینطور اپوزیسیون راست افراطی خود را منشأ و رهبر این اعترضات معرفی میکنند. باید بدانیم که چنین ادعاهای بیپایهای غیر از متضرر کردن کارگران و به بیراهه کشاندن اعتصابات آنها هیچ دستآورد دیگری ندارد. اساس این جنبش این است که حلقهها و نیروهای درون طبقهی کارگر یکدیگر را به لطف راههای ارتباطی جدید، پیدا کردهاند و با هم ارتباط برقرار کردهاند. شرایط معیشتی، موقعیت همسان و منافع و مصائب مشترک این جزیرههای دور از هم را به هم پیوند داده است و این انسجام و اتحاد هیچ ربطی به هیچ گروه سیاسی از جمله چپ و راست ندارد. کارگران به دانش روز مجهز هستند و برخی با تحصیلات عالی و آگاهی مثالزدنی در میان آنان دیده میشوند که دیگر نمیتوان آنها را فرودستان بیاطلاع دانست.
امیدواریم این اعتصابات تغییراتی را رقم بزند و خواستههای کارگران به کرسی بنشیند. اما این نکته حائز اهمیت است که حتی در صورت بروز بدترین حالت، یعنی سرکوب اعتراضات و برآورده نشدن مطالبات، این وسعت و گستردگی و همبستگی تجربهای بیبدیل و بسیار باارزش در کارنامهی کارگران متحد است. برای همیشه در جنبش کارگری ایران باقی خواهد ماند و با نیروگیری و انسجام بیشتر در مراحل آینده بروز میکند.