۱. در جنبش کارگری ومبارزات طبقاتی به چه کسانی مرتد اطلاق میشود؟
۲. پشت کنندگان به منافع زحمتکشان، به چه شیوه هائی متوسل میشوند ؟ وچگونه شرایط جدید خود را توجیه میکنند؟
۳. تاریخ خونین مبارزه طبقاتی در جهان و ایران چه نمونه هائی از ارتداد را در خود گواهی میدهد؟
۴. آیا اختلافات نظری و ایدئولوزیک در جنبش کارگری وزاویه داشتن با کلاسیک های مارکسیسیم، برای ارتداد محلی از اعراب دارد؟؟
۵. آیا کسانی که به دلیل مشکلات مبارزه طبقاتی و هزینه های کمرشکن آن دست از مبارزه کشیده اند و به زندگی عادی خود برگشته اند، از پسوند ارتداد برخوردارند؟
۶. و…
دراین نوشته کوتاه ، مرتد به کسانی اطلاق میشود که آگاهانه، داوطلبانه، هدفمند و با قلم و قدم، زبان و ضربان، به توجیه و تثبیت دشمنان زحمتکشان پیوسته و یا به آنها کمک میکنند.
این اندرز لنین را نباید هرگز فراموش کرد که «کسانی که از طبقه انقلابی کارگر و ایدئولوژی آن رویگردان میشوند، به بدترین دشمنان آن تبدیل میشوند.» (مرتدان)
در مبارزات اجتماعی، پیروزی یا شکست هر دو میتواند رخ دهد. در پی هر شکستی، اول از همه فرصتطلبانی که بیانگیزهی انقلابی به جنبش پیوستهاند، مواضع خود را ترک میکنند و به سوی توجیهات نظری میروند که بتوانند برای فرار خود از مبارزات دلیل بتراشند. آنها نخست به دلیلتراشی تئوریک میپردازند و بعد از مدتی به ناسزاگویی به مواضع نظری و ایدئولوژیک سازمانی میپردازند که خود زمانی عضو آن بودهاند. مرتدان همانند یهودای خائن دست در دست شیطان از دیگران میخواهند که مواضع انقلابی خود را ترک کنند. کینه و نفرتی که مرتدان از سازمان انقلابی خود دارند، میتواند از آنها جاسوس، پلیس و شکنجهگر بسازد. مرتدان برای توجیه مواضع جدید خود دست به تحریف نظری و تئوریک میزنند. در صورت لزوم خود را در پس پردهی دادههای علمی محض مخفی مینمایند. مرتدان آنچنان با مواضع قبلی خود عناد میورزند که آنها را از دشمن طبقانی، دشمنتر میسازد (پس از شکست انقلاب ۱۹۰۵ در روسیه، موجی از نظریهپردازان مرتد، در امور سیاسی و فلسفی پدیدار میشوند که لنین مجبور به مبارزهی رو در رو با آنان میشود. کسانی چون بوگدانف و …). مرتدان تنها به مبارزهی ایدئولوژیک بسنده نمیکنند بلکه دست به مبارزهی تئوریک شدیدی میزنند و عصای دست آنها، نقطه ضعف یک فرد یا یک نظریهی سیاسی شکست خورده یا توسل به نقاط قوت دشمنان میباشد. به هر حال مرتدان همان راهی را میروند که یهودا رفت؛ فروش پاکی و صداقت و قربانی کردن بیگناهان. مرتدان چون از درون دچار تضاد و تناقض هستند به سرعت تهی شده و بین زمین و آسمان معلق میمانند. پس از شکستهای انقلاب ایران کسانی که بر علیه سازمانها و گروهها و احزاب خود دست به انتقاد و دشنامدهی شدهاند امروز مروج دست راستیترین نظریات سیاسی به صورت اصلاحطلبی و استحاله شدن گردیدهاند و چه بسا تا آنجا پیش روند که دست تأیید و تشویق نظام هم بزنند.