در باره وضعیت جنبش کارگری ایران

ایران نقد

۱- جنبش کارگری ایران در چند سال گذشته گامهای بلندی، چه در دامنه و وسعت و چه در حیطه خواسته ها، به جلو برداشته است. امروز با قاطعیت می توان گفت که پس از آغاز جنبش نوین کارگری در نیمه دهه هشتاد تا کنون، جنبش کارگری هرگز در چنین موقعیت بالنده و پرتوانی قرار نداشته است. آمار اعتراضات و اعتصابات کارگری و حقوق بگیران ثابت، کارگران صنعتی، معلمان، بازنشستگان، کارکنان دون پایه ادارات دولتی و شهرداری ها، پرستاران و .. آنچنان ابعادی داشته که نه فقط در منطقه بلکه در جهان بی همتا بوده است، حتی در شرایط ناشی از همه گیری کرونا. این پاسخ کارگران ایران به بحران اقتصادی – اجتماعی عمیقی است که سراپای نظام سرمایه داری ایران را فرا گرفته است. بحرانی ناشی از اجرای سیاستهای ریاضت اقتصادی نئولیبرالی حکومت که از دوران پس از جنگ با عراق بدون هیچ گسستی ادامه داشته و با تحریمهای قدرتهای امپریالیستی تشدید شده است.

۲- علیرغم ممنوعیت اعتصاب و تشکیلات مستقل کارگری، در مراحل مختلفی که با تشکیل اتحادیه کارگران خباز سقز، کمیته های هماهنگی و پیگیری و بازسازی اتحادیه های شرکت واحد و هفت تپه شروع شد، تا به امروز فعالان جنبش کارگری با ابتکارات متنوع از انواع تاکتیک ها و اشکال سازماندهی استفاده کرده اند تا علیرغم فشار دائمی و بسیار خشن دستگاههای امنیتی رژیم اسلامی، اعتراضات و اعتصابات موثری را چه در سطح کارخانه، محیط کار و شهرهای محل سکونت خود و چه در شماری از اعتراضات سراسری سازمان دهند. بویژه معلمان ایران در زمینه سازماندهی اعتراضات سراسری کارنامه درخشانی از خود بر جا گذاشته اند که می باید مورد توجه و استفاده اقشار دیگر کارگران و حقوق بگیران ثابت قرارگیرد.

۳- فعالین کارگری درین میان انواع فشارها را متحمل شده اند: اخراج، بیکاری، زندان و شکنجه جزیی از شرایط زندگی آنان شده است. اما با اینهمه پرچم استقلال جنبش کارگری و تلاش برای ایجاد تشکیلات مستقل کارگری را بر زمین نگذاشته اند. این کنشگران در انواع میدانها حضور داشته و آبدیده شده اند. ما امروزه نه با ده ها بلکه با حضور و فعالیت هزاران فعال سازمانده اعتصابات و اعتراضات کارگری روبرو هستیم. تمام دستگیری ها، اخراجها، سرکوبها و بگیر و ببندها نه تنها نتوانسته است از گسترش اعتصابات جلوگیری کند بلکه برعزم فعالان و تعداد آنها افزوده است.

۴- سطح آگاهی طبقاتی در میان این کارگران فعال بوضوح افزایش قابل توجهی داشته است. آنها به تفاوت جایگاه طبقاتی خود با کارفرماها و دولتی ها و تضاد ماهوی این دو اردوگاه پی برده اند. درست بهمین دلیل مانورهای جناح های مختلف حاکمیت در منحرف کردن آنان با شکست روبرو شده اند. حتی تطمیع و به فساد کشاندن فعالان کارگری، امری که به قدمت خود جنبش کارگری و حربه ای دائمی در دست سرمایه داران و دولت حامی آنان در سراسر جهان است، علیرغم شرایط معیشتی بسیار دشوار کارگران و زحمتکشان ایران، در میان این فعالان ، نتایج بسیار ناچیزی داشته است. از طرف دیگر نگاهی به بیانیه های مشترک انجمنها، اتحادیه ها، و دیگر اجتماعات کارگری و دفاع قاطعانه آنان از آزادی بیان و تشکل، برابری حقوق زن و مرد، دفاع از محیط زیست، آموزش و بهداشت رایگان که در دوران کرونا به شکل خواسته درمان و واکسیناسیون رایگان خود نشان داد، و…. همه و همه نشان ازین اعتلای آگاهی سیاسی فعالان و سازمان دهندگان اعتراضات کارگری دارد. همه اینها نشان میدهند که فعالین جنبش کارگری در روند مبارزات مطالباتی خود، پرچم مطالبات عمومی مردم ایران را نیز به میزان قابل توجهی، به دست گرفته اند.

۵- بی تردید توجه به مطالبات عمومی توده های غیرکارگری و خواسته های صرفا دمکراتیک آنها در جریان مبارزه ضداستبدادی عمومی و بدست گرفتن رهبری عملی و نظری آن، یکی از جنبه های لاینفک مبارزه برای سوسیالیسم از هم اکنون است. هر چقدر استقلال و استحکام تشکیلاتی توده های کارگران و حقوق بگیران ثابت بیشتر باشد، کمک آنها به پیشبرد جنبه عمومی مبارزات توده های غیرکارگری بیشتر و قویتر است. هر چقدر بلوک سوسیالیستی و اتحاد عمل فعالان کارگری قویتر باشد، آنها بهتر و موثرتر به توان این جنبش عمومی دموکراتیک افزوده و به برقراری هژمونی گفتمان سوسیالیستی به نحو موثری کمک خواهند رساند.

۶- ورود کارگران اعتصابی هفت تپه به حیطه مالکیت و مدیریت تولید و کارخانه از طریق مخالفت با خصوصی سازی های فاجعه بار و مبارزه پیروزمند آنان درین زمینه از طریق تبدیل این مسئله به یک امر عمومی در برابر افکار عمومی، بهترین نمونه این اعتلای آگاهی و ناموفق بودن تلاشهای سرمایه داران و دولتی ها در میان کارگران فعال است. طرح مجدد خواسته های بی پاسخ مانده نهضت ضد سلطنتی دهه پنجاه یعنی کار، نان، مسکن و آزادی از طرف جنبش کارگری و اضافه کردن اداره شورائی، گذر این جنبش از یک آستانه مهم را نشان میزند. اینکه این مورد اخیر هنوز به یک شعارعمومی کل جنبش کارگری تبدیل نشده است از اهمیت طرح آن در هنگامه مبارزه اعتصابی – مطالباتی کارگران نمی کاهد و این سنگ بنای محکمی در مبارزات جاری و آتی کارگران خواهد بود. طرح اداره شورائی بیانگر درجه بالای جدیدی از اعتماد به نفس و آگاهی کارگران به امکان ورود آنان به عرصه های جدیدی در روابط کار و سرمایه است. نظارت و کنترل کارگری، مدیریت کارگری، اداره شورائی واحدهای تولیدی مقولات جدیدی هستند که طی دو سال اخیر وارد جنبش توده ای کارگران شده اند. چنین چیزی حتی در مبارزات سیاسی کارگران در اواخر جنبش ضد سلطنتی با این صراحت دیده نشده بود.

۷- یکی از نکات برجسته این اعتصابات و اعتراضات کارگری حضور پررنگ زنان در کنار همرزمان کارگری مرد است. ما بارها دیدیم که آنان در صف اول تظاهرات و اعتراضات کارگری قرار داشتند. زنان کارگر و حقوق بگیر که در ایران هم از استثمار سرمایه داری و هم سلطه دولت دینی ضد زن رنج می برند هیچگاه از مبارزه مستمر دست بر نداشته اند. جنبش های اعتراضی اخیر هم نمونه بارز این حضور است. آنها یکی از حلقات اتصالی جنبش کارگری به جنبش عمومی ضد استبدادی اقشار دیگر هستند و می باید مورد توجه ویژه ای قرار بگیرند.

۸- در طول مبارزات اخیر فعالان کارگری و سازماندهندگان اعتراضات به انواع تاکتیکها و اشکال سازماندهی، چه علنی و چه نیمه مخفی روی آورده اند. نه فقط در سلسله اعتصابات درخشان نیشکرهفت تپه بلکه در اعتصاب حماسی کارگران پروژه ای که برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی از مرز صدهزار کارگر اعتصابی گذر کرد، ما با استفاده موثراز تاکتیکهائی چون انتخاب نمایندگان کارگری و طرح دسته جمعی خواسته ها در مجامع عمومی کارگری روبرو بودیم. استفاده موفق و بهینه ازین مجامع عمومی هم نشان از تمایل کارگران به هدایت و خرد جمعی اعتصابات توده ای و هم پیدا کردن شیوه های مبارزه با سرکوب و دستگیری نمایندگان کارگران دارد. فعالین کارگری نشان دادند که از توانائی و انعطاف بالائی در انتخاب شیوه های متنوع مبارزاتی برای تاثیرگذاری در روند پیشبرد مبارزات خود برخوردارند.

۹- این بر عهده کارگران و فعالان دارای آگاهی سوسیالیستی است که درین بررسی سره از نا سره تمیز داده، به تجارب طبقه کارگر در کشورهای دیگر رجوع کرده و درسهای بنقد موجود درین رابطه را مورد مداقه قرار دهند. ایجاد آشفتگی در مفاهیم و مقولات طرح شده و استفاده از شباهتهای اسمی برای نتیجه گیریهای بسیار نامربوط نه تنها کمکی به فعالان کارگری نمیکند بلکه بر عکس با ایجاد اغتشاش به سردرگمی در میان آنان دامن میزند. طرح اداره شورائی و رجوع به خرد جمعی برای پیشبرد مبارزه اعتصابی یک چیز است و هم تراز کردن مقولاتی چون شورا بمثابه یک تشکل پایدار مبارزه مطالباتی – سیاسی و تنوع آنها همچون شوراهای کنترل و نظارت کنترل، شوراهای حکومتی و نظام شورائی چیز دیگر. کارگران جهان در بیش از صد و پنجاه سال مبارزات خود، بویژه پس از پیدایش شوراها در اوائل قرن بیستم در روسیه و سپس آلمان، مجارستان و یوگسلاوی مباحث و تجارب درخشانی را در اختیار ما گذاشته اند. این مفاهیم واشکال سازماندهی درین زمینه کشف الشهود مبارزان ایرانی نیست. تاریخ خونین جنبش کارگری صفحه سفیدی نیست که ما تازه باید داستان دیگری را در آن بنویسیم. اتحادیه شکل منسوخی که تنها مربوط به دوران ابتدائی مبارزه کارگری باشد نیست بلکه یکی از مهمترین و پایدارترین اشکال سازماندهی کارگران در سراسر جهان است. رفرمیست یا پیشرو و انقلابی بودن یک اتحادیه نه به شکل آن بلکه به سیاست حاکم بر آن مربوط است. برخی از فرقه های ایدئولوژیک درین زمینه نقش بسیار مهمی در ایجاد اغتشاش و درهم آمیزی نادرست مفاهیم و اشکال موجود تا کنونی ایفا کرده اند. سوءاستفاده از تشابهات اسمی بحدیست که میتوان به جرات گفت که این فرقه ها منطق صوری و فلسفه نومینالیستی ( نام انگاری ) را جایگزین دیالکتیک مارکسی کرده اند. این نه تنها کمکی به جنبش کارگری نمیکند بلکه در بردن مفاهیم درست و ترویج آگاهی سوسیالیستی به میان فعالان کارگری اشکالات جدی ای ایجاد میکند.

۱۰- بررسی حتی اجمالی مبارزات پانزده سال اخیر کارگران ایران نشان میدهد که فعالان کارگری از انواع تشکیلات و تاکتیکها برای پیشبرد مبارزه مستقل خود در جدال با دستگاههای امنیتی و کارفرمایان دولتی و خصوصی استفاده کرده اند: اتحادیه، شوراهای گوناگون، استفاده از مجامع عمومی و غیره. این حق مسلم فعالین است که برای پیشبرد مبارزات خود از ملموس ترین، آشناترین و ممکن ترین شکلی که آنها برای پیشبرد مبارزه خود صلاح میدانند استفاده کنند و صد البته آنان تا کنون منتظر ” اجازه” کسی نشده اند. در تاریخ جنبش کارگری جهانی همواره این توده کارگران مبارز هستند که اشکال پایدار مبارزاتی را ایجاد کرده اند. اتحادیه و شورا هیچکدام در مغز هیچ متفکری ساخته نشد که آن را نسخه پیچ کرده بعنوان شکل لازم و حتمی این یا آن مرحله از رشد و توان جنبش کارگری عرضه کند. بر عکس این سوسیالیستهای تخیلی و فرقه های ایدئولوژیک هستند که این نسخه های حاضر و آماده را ارائه کرده و به کارگران حکم میکنند تا در برابر آنها زانو بزنند. تاریخ نشان داده است که هر چه جنبش توده ای کارگران عمق و اوج والاتری بگیرد اصرار این فرقه ها در تحمیل فرمولهای پیش ساخته برای حفظ فرقه هایشان بیشتر میشود.

۱۱- امروز برخی فرقه های ایدئولوژیک که به نقد داعیه ایفای نقش یگانه حزب انقلابی کارگران ایران را داشته و خود را عملا قیم آن میدانند با ایجاد تقابل کاملا مصنوعی میان اشکال پایدار تشکیلات کارگری چون اتحادیه، کمیته کارخانه، شورای کنترل و…. اغتشاش در ذهن کارگران فعال ایجاد کرده اند. آنها با در هم آمیزی نادرست مفاهیم بکلی متفاوت هر نوع کار اتحادیه ای را مترادف با رفرمیسم و سندیکالیسم بورژوائی معرفی میکنند و مستقل از شرایط زمان و مکان، مستقل از توازن قوای میان اردوی کار، سرمایه و دولت، بدون تحلیل از شرایط مشخص و تمایل واقعی فعالان دست اندر کار مبارزه تنها به برپائی یک نوع تشکیلات حکم میدهند که به زعم آنان شورائی است حال آنکه تشکل پیشنهادی آنها در، بهترین حالت، کمیته های موقت کارخانه یا اعتصاب یا اداره شورائی هستند. تبلیغات وسیع این فرقه ها علیه کار اتحادیه ای و مطالباتی باعث افتراق در بین برخی فعالین کارگری شده است. ما این معضل را بویژه در مورد مبارزات نیشکر هفت تپه مشاهده کردیم. این فرقه ها در حال تکرار فاجعه شقه کردن فعالین کارگری در فردای پیروزی قیام بهمن ۵۷ به گروههای ایدئولوژیک طرفدار این یا آن گروه سیاسی کمونیست هستند. سیاستی که بجای ایجاد اتحاد عمل های گسترده و حرکت در جهت تقویت جبهه کارگری در مقابل دولت و سرمایه داران با شقه کردن فعالان، قدرت تدافعی کارگران را در برابر حمله اوباش اسلامی و توده ای – اکثریتی های متحد آنان بشدت کاهش دادند. این تفرقه بر اساس مرزهای مصنوعی ایدئولوژیک مانع بزرگی در برابر اتحاد عمل فعالان ضد رژیم ایجاد کرد و ضربات سنگین و جبران ناپذیری به کارگران وارد آورد. باید با افشای این سیاستهای فرقه گرایانه از تکرار این فاجعه جلوگیری کرد. اهمیت مبارزه با این فرقه گرائی چندان کمتر از مبارزه بی امان با دستگاههای امنیتی دولت نیست. به رسمیت شناختن واقعیت اشکال متنوع سازمان یابی کارگران ایران یک اصل تخطی ناپذیر دمکراسی کارگری در ایران است.

۱۲- آخرین ” کشف” این فرقه های ایدئولوژیک، ارائه مجامع عمومی و انتخاب نمایندگان درین مجامع، بعنوان ” بالاترین شکل تازه کشف شده تشکل پایدار کارگری در ایران” است. حال آنکه اولا مجامع عمومی و نمایندگی کارگران همواره در جنبش کارگری کشورهای مختلف بعنوان ابزاری در جریان یک حرکت اعتراضی – اعتصابی برای اتخاذ تصمیمات مربوط به آن حرکت معین، برپا شده و مورد استفاده قرار گرفته اند. مجمع عمومی یک شکل پایدار تشکیلات کارگری نبوده و نیست. جمع بندی و درس آموزی ازین استفاده از مجامع عمومی، تاکتیکی که از اواخر قرن نوزدهم تا جنبش اعتصابی میلیونی ماه مه شصت و هشت (بویژه در فرانسه، اسپانیا و ایتالیا) تا جنبشهای اعتراضی – اعتصابی علیه سیاستهای ریاضت اقتصادی نئولیبرالی جاری در اروپا، از اهمیت بالائی برخوردار است. ثانیا تنها در شرایط یک مبارزه در جریان و در شرایطی که دقیقا بعلت وجود یک حرکت اعتراضی که توده کارگران و کارکنان واحد تولیدی یا خدماتی را درگیر کرده و کارفرما و دولت قادر به جلوگیری از فراخواندن مجامع عمومی برای تبادل نظر و انتخاب نمایندگان نباشند، امکان برگزاری مجامع عمومی وجود دارد. در کشوری مثل ایران، در شرایط عادی و روزمره، دستگاههای حراست و دیگر ماموران امنیتی هرگز اجازه تشکیل چنین مجامعی را نخواهند داد. استفاده درخشان کارگران پروژه ای صنعت نفت در جریان اعتصاب شکوهمند اخیر موید این واقعیت است. همین کارگران سال گذشته نیز اعتصاب بزرگی را سازمان داده و به میزان قابل توجهی از مجامع عمومی استفاده کردند اما در فاصله این دو اعتصاب هیچ خبری از برگزاری چنین مجامعی نبود و نمیتوانست باشد. جمعبندی از مبارزات اخیر برای استفاده آتی حرکات اعتراضی بر عهده رهبران عملی جنبش کارگری و همه کسانی است که خود را شریک و همدل این جنبش میدانند. وانمود کردن به اینکه مجامع عمومی شکل پایدار جدید یک تشکل کارگری و تضمین کننده ادامه کاری در میان کارگران است نه با تجارب صد و پنجاه سال جنبش جهانی کارگری خوانائی دارد و نه با تجربه مشخص کارگران ایران تائید میشود. این در زمره آن آموزشهای نادرستی است که عملا خاک به چشم فعالان کارگری پاشیده آنها را از چاره جوئی برای ایجاد تشکیلات پایداری که در فاصله دو حرکت اعتراضی – اعتصابی نمایندگی کارگران را بر عهده بگیرد، باز می دارد.

۱۳- آنچه به درستی و با تیزهوشی از جانب کارگران اعتراضی تحت عنوان ” اداره شورائی” اعتصاب در هفت تپه و چند جای دیگر مطرح شد، تلاشی مهم و در خور تقدیر برای جاری کردن دمکراسی هرچه مستقیم تر در یک حرکت مهم اعتصابی بود. این شیوه اداره شورائی هم اکنون و به نقد در اتحادیه های بزرگ برخی کشورها، نظیر اتحادیه سولیدر( با بیش از صد و بیست هزار عضو متشکل در ده ها فدراسیون) در فرانسه، برخی فدراسیونهای کمیسیون های کارگری در اسپانیا و نیز تعدادی از اتحادیه های آنارکوسندیکالیستی برای جلوگیری از رشد بوروکراسی و افتادن فاصله بین نمایندگان منتخب و بدنه این سازمانها، بکار برده میشود. اینها تجارب درخشانی برای احتراز از رشد آفت بوروکراسی در اتحادیه های کارگری اند. اداره شورائی جایگزین کمیته کارخانه، اتحادیه یا شورا ی کارگری نبوده بلکه یک شیوه اداره و جاری کردن دمکراسی هر چه مستقیم تر در این تشکلات کارگریست. استفاده از اداره شورائی در جریان مبارزه یا در صحن اتحادیه یا کمیته ها یک دستاورد بزرگ کارگریست. توجه به تجارب بخش سازمان یافته کارگران در کشورهای دیگر یک امر تخطی ناپذیر در تلاش برای آموزش فعالان کارگری ایران است. جمله پردازی انقلابی، دادن تصاویر نادرست از اشکال موقت و ناپایداری که در جریان یک حرکت پدید می آیند، بدترین نوع ” جمع بندی” و “آموزش انقلابی” کارگران است.

۱۴- سالهاست که ایران کشور تظاهرات و اعتصابات کارگری است. اما علیرغم تعداد بالا و وسعت این حرکات و ابتکارات درخشانی که سازماندهندگان این حرکات به آن دست می زنند، مسئله ایجاد تشکیلات پایدار و حرکت به سوی ایجاد تشکیلات سراسری کارگران پاشنه آشیل جنبش کارگری ایران است. در غیاب این تشکیلات نیروی عظیم اعتراضی جرقه وار خود می نماید و امر همگرائی لازم بین حرکات بخشهای مختلف کارگران و حقوق بگیران با حرکت لاک پشتی و با افت و خیز به پیش خواهد رفت. ایجاد اتحاد عملهای بزرگ در غیاب چنین تشکیلاتی به سختی ممکن بوده و همانطور که می بینیم تنها به اعلام همبستگی و صدور بیانیه های حمایتی خلاصه خواهد شد.

۱۵- کارگران و فعالان سوسیالیست جنبش کارگری می بایستی مشوق و پرچمدار ایجاد تشکیلات مستقل و پایدار کارگری شده و از طریق اتحاد عمل میان گرایشات گوناگون موجود در جنبش به ایجاد آنها یاری رسانند. در عین حال اتحاد عمل و تقسیم کار میان این سوسیالیستها برای تشکیل بلوک سوسیالیستی و فراکسیون سوسیالیستی – کمونیستی از گرایشات موجود در کل جنبش کارگری – توده ای برای تضمین پیشرفت مبارزه برای سوسیالیسم از همین امروز یک وظیفه مبرم و تخطی ناپذیر است. هر نوع کم کاری درین زمینه راه را برای نفوذ سلطه غیر کارگری- سوسیالیستی باز میگذارد.

۱۶- در شرایط ضعف کنونی سازماندهی حزبی، اهمیت سازماندهی کارگران در مبارزات جاری مطالباتی برای حرکت در جهت کسب هژمونی گفتمان سوسیالیستی بیش از هر زمان دیگری خود نشان میدهد. تلاش برای تشکیل و گسترش بلوک سوسیالیستی در میان کارگران آگاه و مسلح به درک طبقاتی، در کنار و همراه تلاش برای ایجاد همگرائی و اتحادهای هرچه گسترده تر توده کارگران درگیر در جریان مبارزه مطالباتی در بخشهای مختلف، دو پای حرکت ما درین مرحله از مبارزه را تشکیل میدهند.


ارسال نقد

نظر شما