درراستای پاسخگویی به نیازهای جنبش

ایران نقد

نباید دراین لحظات خطیر وظایف مان را فراموش کنیم!

امیرجواهری لنگرودی

در پی مبارزات توده ای آبان ماه ۹۸ رهبران جمهوری اسلامی موج گسترده ای از وحشیانه ترین سرکوب گری‌ها در کل جامعه در برابر چشمان مردم به نمایش گذاشته‌اند و بار دیگر درب‌های زندان‌ها را گشوده و همه چیز را به زیر آفتاب آورده‌اند.

جدا از این، یک بار دیگر دستگاه جهنمی به محاکمه بردن و زجرکش کردن نیروهای کف خیابان را با تمام ظرفیت به کار انداخته است. سران رژیم یکی پس از دیگری، همه درباب ضرورت «تمام کش» کردن مخالفان و معترضان دستگیر شده صحبت می کنند و «رافت اسلامی» ادعایی انها، بساط دکانداری همیشگی آن‌هاست که در برابر پیشروی مردم گاها در مطبوعات می‌دمند و جز تبلیغ و دروغگویی، هیچ کاربردی ندارد.

در این میان نکته قابل تعمق باید این باشد که موج گسترده خشونت‌های اخیر، صرفا درمقابل حرکات توده‌ای اخیر نیست که در پایان آبان ماه شاهدش بودیم هرچند تاثیر بیواسطه تحرکات دو ساله اخیر دی ماه ۹۶ و تحرکات کارگران، معلمان، دانشجویان، بازنشستگان، جانبدارانه محیط زیست و …. طی تمامی سال۹۷ و حرکت آبان سال ۹۸ مردم جامعه ما در بر انگیختن و شتاب دادن به وحشیگری رژیم مخصوصا ابعاد کنونی آن را نمی‌توان نادیده گرفت.

اما به این حقیقت نباید بی توجه ماند که سرکوبی که اکنون راه افتاده ، بگیر و ببندها، احکام سنگین زندان، فشار در درون زندان‌ها، فقط متوجه خیزش‌ها و قیام دوره اخیر و محدود به مقابله به آن‌ها نیست. حمله به خبرنگاران مستقل به نحو چشمگیری افزایش یافته است. محاکمه دیگر باره فعالان کارگری و متحدان آنان، تهاجم به زنان فعال و سازمان‌گر، تهاجم دیگر باره به بهائیان و دراویش، فعالان محیط زیست، به نویسندگانی که با قلم پیکارمی‌کنند، به دانشجویان، به معلمان و به کل آحاد جامعه، نشانه توحش نظام را به ثبوت می‌رساند. دستگاه قضایی کشور و شخص ابراهیم رئیسی قاضی‌القضات نظام یکی از گردانندگان اصلی دستگاه قضایی، مشکلات بی‌پایان کشور را دور میزنند و احکام پشت احکام صادر می‌کنند.

وضعیت موجود برپایه قرائن متعدد دیگر، این را به ما نشان می‌دهند که رهبران رژیم در پیشبرد طرحهای سرکوب به تاکتیک «مشت اهنین» می‌اندیشند نه سیاست بردباری، رافت و انعطاف بیشتر در برابر نیازها و خواسته‌های بی‌پاسخ مانده مردمان جامعه ما!

امروز همچون دیروز اقتصاد درحال تلاشی ایران همچون عقربه یک بمب ساعتی در زیر پای تمامیت نظام سنگینی می‌کند. حالا همه کارگزاران نظام دریافته‌اند که زمان تنگ است و خطرات بزرگی همه ارکان نظام را زیر فشار گذاشته‌اند. تحریم‌های امپریالیستی از یک طرف، خواسته‌ها و نیازمندی‌های بی‌پاسخ مانده مردم را زیر گرفته است و ازطرف دیگر، بدهی‌ها و تعطیلی صنایع و بیکاری گسترده میلیونی و دشواری زندگی توده رنج و زحمت جامعه را به نمایش می‌گذارد. همه و همه این رویدادها نشان می‌دهد که لحظه‌ی انفجار، بی‌درنگ درحال نزدیک شدن است، با این همه حاکمیت همچنان به سرکوبی خود ادامه میدهد و گویا دریافته‌اند، سرکوب یگانه مسیر فرارروی آن‌ها دربرابر رخدادهای کنونی است.

نظام اسلامی همچنان درباب پاسخگویی به مشکلات پیشروی بر سر سیاست اقتصاد نئولیبرالی پای می‌کوبد و با فراهم آوردن قُرقگاهی برای سرمایه افسارگسیخته و ورشکسته موجود، راه را بر روی معجزه بازار آزاد می‌بیند و به شکل افسارگسیخته‌ای به تاسی ازسیاست بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول، به گسترش حذف سوبسیدها و روی آوری به سیاست خصولتی و خصوصی‌سازی بسیاری از خدمات ابتدایی تحت پوشش دولت بهم ریخته شده و در نیتجه اعمال این سیاست‌ها، ما شاهد جهش انفجاری هزینه زندگی اکثریت مردم، در مقابل بحران بیکاری، ورشکستگی منابع تولیدی، از قیبل پتروشیمی‌ها، نفت و خودروسازی که درنتیجه گسترش تحریم‌های امپریالیستی، باعدم تامین مواد اولیه چرخه تولید، همه و همه ما را با کثرت تعطیلی صنایع و بیکاری میلیونی و از کار افتادن بخش‌های وسیع صنایع تولیدی روبرو ساخته است. جدا از این سیاست گشودن مطلق درهای اقتصاد کشور بر روی واردات کالا که یکی از پیامدهای آن دست درازی سپاه پاسداران و فربه شدن «برادران قاچاقچی»‌ می‌باشد. جایگاه ممتازه و انحصاری خیلی از صنایع از جمله: صنعت پتروشیمی – سدسازی- جاده سازی- صنعت خودروسازی درایران وهمینطوری خروج قانونی سرمایه ازکشوردر قالب پدیده «آقازاده»های پُرشمار و «ژن‌های برتر» که بخشا دو تابعیتی بودن مقامات ارشد نظام را نمایندگی می‌نمایند. همه و همه ابعاد عظیم گسترده‌ی فرارنیروی انسانی و پول‌شویی‌ها که در محاسبات اقتصادی امروزی فرار سرمایه محسوب می‌گردد.

گفتن ندارد که رژِیم برای پاسخ گویی به نیازها وانتقادات موجود درون جامعه،بایدبتواند قدم های اساسی بردارد.ولی نظام طی چهاردهه حکومت وطی جراحیهای متعدد،برای حفظ وتحکیم «کیان اسلام» هرچه درتوان داشته به مصرف رسانده است.دراین میان هیچ طرح ونقشه کارآمدی برای برون رفت درکل جامعه خبری نیست،به ناچاربایدبابستن دست وپای،دهان و کُورکردن چشم مردم،به حکومت ننگین خودادامه دهد.دولت درچنین شرایطی دربرابر پیشروی جنبش های اجتماعی مطالبه گر،ودربرابر طرح خواسته هاونیازهای آنان،ازصدوق بازنشستگان سود می جوید. سردمداران مدعی ی اصلاح طلبی، مردم راازسوریه ای شدن کشور درفردای سرنگونی می ترسانند وهمواره مردم را برآن می دارند که خشونت نورزند وخود راازدامن خشونت گران دوردارند!

این مدعیان دورغین برای قابل زیست کردن جمهوری اسلامی،ناگزیرند که چاشنی انفجاری بحران اقتصادی را درآوردندو برای پیشبرد اهداف بلندمدت خود،حمله به سفره زحمتکشان را دردستورکارخود قراردهندتاچرخه درهم ریختگی وفروپاشی نظام کندترگردد. این مدعیان دروغین،یکبارهم نشده ازخودبپرسند چه کسی خشونت برکل جامعه روا می دارد؟

نیم نگاهی به خیزش های دوره اخیر،سال۹۶،تحرکات کارگران جنوب ( نیشکرهفت تپه درشوش وفولاداهواز)،معلمان وبازنشستگان و دانشجویان درسال۹۷وبویژه آنچه درهفته آخر آبان ۹۸شاهدش بودیم، بعبارتی دورنمای موج سرکوبهای کنونی نگاه کنیم، درخواهیم یافت که این رژیم نیست که درمقابل مردم صرفا واکنش نشان می دهد،بلکه مردم ماهم هستند که درواکنش به تعرضات رژیم اززندگی شان دفاع می کنند.ازاینروشورش هاوخیزش هاوبه پاخاستن توده ای اخیر که غالبادرحاشیه فقیرنشین شهرها رُخ داده،برنقطه تکوین شان، تعرضی صرف علیه رژیم نباید بحساب آورد،بلکه واکنشی دفاعی وبخشا تعرضی دربرابرحفظ حداقل های زندگی مردم به پاخاسته نیزبایدشمرد.واکنشی که پتانسیل اشتغال وانفجار عظیمی داشته وهمچنان این واکنش ها درحاشیه شهرها ادامه خواهند یافت.چراکه تعرض رژیم به سفره این مردمان، تعرضی ازسردرماندگی ویاس به شمارمی آیدوبه هیچ عنوان نشاندهنده نقطه قوت رژیم نیست.اماخشم مردم،قدرت آنان را نمایندگی می کنند وادامه این درگیری ها است که عناصر واقعی و حیاتی بیداری بزرگ مردم وبازه اراده مصمصم آنان را می تواند شکل بگیرد وبه جلو براند! لازم به ذکراست،این درگیری ها نه فقط به لحاظ ابعاد توده ای عظیم وبی سابقه شان،بلکه بهترازآن،به دلیل خصلت متحد کننده شان اهمیت فوق العاده زیادی می یابند.

امروزنسل جدید به پاخاسته ازجنبش اعماق نشان می دهد که دنبال چیست؟ چیستی آنان دربازگشت به گذشته تبلیغاتی “چه بوده ایم،و چه شده ایم»خلاصه نمی شود.دلباختگان به کرامات آبرو باختگان نظام پیشین،قاعدتابایدازقیام ها وخیزش های اخیرواقدامات فراخ دست دانشجویان وشعارهاومطالبات طرح شده آنان کلافه شده باشند. زیرا دردینای وارونه آنها،این حرکت های خود جوش وستیزنده،باعث می شودکه آنان ناگزیرشوند،سیاست نرمش و مدارا را به کناری نهند و به طبل مداخله قواازبرون دست یازند ومداخله خارجی رااصل بشناسند. رژیم چنجی ها دراین دوره تماما به کرامات ترامپ وناتوچشم داشته اند ودربرابرسیاست های پشتک وبارو زدن های ترامپ دردل بحران عمومی ایالات متحده آمریکا، هربار مغمون ترازپیش بازگشته اند.

باردیگرتاکید می دارم:جنبش مبارزه برای آزادی وبرابری و سوسیالیسم درساختن دنیای بهتر،باتمام هستی خود،متعلق به همین تهیدستان و زحمتکشان وکارگران و فرزندان کارگران اندکه حاکمیت اسلامی،سنگ را به رویشان بسته و سگ را برویشان گشوده اند.

ازاینرو بر یکایک ما است که به وظیفه تخطی ناپزیرخود عمل کنیم. نبایدبه این نوای پرطنین زندگی پیشروبی تفاوت باشیم.اگرجنبش چپ دراین موقعیت حساس بالختی،ندانم کاری و بستن گاری اش به اسب ارابه دلالان سازش پذیر،با شقه نمودن بسترمبارزه به خود و نادیده گرفتن ظرفیت هاوپتانسیل درون جنبش،به وظیفه اش که سازماندهی امرمبارزه است،پشت کند،کاری که باغافل گیری خیزش دی ماه۹۶همه گان وخاصه چپ ازاین قاعده مستثنی نبود.چپ در این مقطع به رغم استقبال وحمایت نسبی نیروهای اش ازخیزش توده ای، بعنوان نیروی تاثرگذارازبروزاین رویدادبزرگ عقب ماند و جمهوری اوباشان اسلامی به سرکوبی همه جانبه آن جنبش برآمد. در این میان دیگرانی که می خواهند به شیوه پوپولیستی عمل کنند وازمردم وخواسته های آنانبعنوان نردبانی برای رسیدن به قدرقدرتی خوداستفاده برند، تلاش می نمایند با بهره گیری ازرسانه ها ی بزرگ ،بادست بازتری ازسرفرصت طلبی به جلو خیزبردارندو سود جویند.

به باور ما درست درچنین شرایطی، فعالان چپ باید درهمه سطوح درکنارمردم و مبارزه آنان به ایستند و به دفاع از زندگی آنان برخیزند. ازسنگربندی تهیدستان زاغه نشین درمقابل بولدزرها وعبور تانک ها تا فعالیت تبلیغی برای متوجه کردن افکارعمومی جهان علیه سرکوبهای وحشیانه رژیم ، ازفعالیت متشکل برای ایجاد هسته های پشتیبانی و اقدام توده ای درمحلات تابراه انداختن تلاش های فکری برای گشودن جبهه فرهنگی روشنی بخش برای گسترش آگاهی و همبستگی کارگران وزحمتکشان و اقلیت های ملی وعقیدتی درجای جای کشور قدم بردارند ودرخارج کشورصدای بی صدایان باشند.

خیزش آبان ماه و به شکست کشاندن شدن آن توسط حاکمیت خونباراسلامی، بار دیگر نشان داد که چپ درخارج ازکشور،علیرغم نیروی وسیع خود، برسر هیچ به فرقه‌های کوچک جدا از هم بدل شدند و هر کسی در فکر علم کردن پرچم و بیرق خود است و ما نتوانستیم در بهترین حالت نیروی چند هزار نفری را به خیابان بکشانیم و با گام‌های وسیع به همراه جانبداران جدی آزادی و دمکراسی برای مقابله با موج وحشیانه سرکوبگری‌های داخل کشور، که از همان سرکوبی خیزش دردی ماه ۹۶ براه افتاد، به فکرسازماندهی اقدامات وسیع وموثرو مشترک برآییم!

بخش وسیعی ازما هنوزدرامردفاع اززندانیان سیاسی- عقیدتی – مسلکی،درزندان های رژیم اسلامی، راه واحد و شعار واحدی نداریم .

امروزهمچون دیروز،فروریختن دیواره بلند دیکتاتوری آماسیده پهلوی ها،موج سرکوب و وحشیگری حاکمیت اسلامی، نیزمحکوم به شکست است و رژیم را بیش از پیش شکننده ترخواهد کرد.

نیازبه اتحاد و همگرایی نیروهای جنبش کارگری و کمونیستی و پیوندشان در راستای پاسخگویی به الزامات جنبش کارگری و توده‌ای بیش از هر زمان دیگر احساس می‌شود. امروز نیاز به اتحاد و همگرایی و همپوشانی و همبستگی در بطن رنسانس عظیم فکری موجود، ضرورت اتحاد در شرایطی که مردم رنجدیده کشورمان، خود را برای سنگر کنی جدیدی آماده می‌شوند، همه نیروهای انقلابی را برآن می‌دارد که بسیار جدی‌تر از گذشته در راستای نزدیکی به هم گام بردارند. باید با تمام توان کوشید تا به این نیاز و ضرورت و فریاد وحدت‌طلبانه توده‌های مردم در عمل اجتماعی پاسخ درخورداد.

امروزمهم این است که ما خانواده بزرگ چپ مارکسی به الزام طرح و نقشه خود به تنهایی نغلطیم و انحصار طلبی را پیشه نکنیم. تاحد زیادی به میزان تلاش ونگاه به کف اتحاد عمل هایمان بیاندیشیم و مبارزه مردم کشورمان را رها نسازیم وآن را به دست غیب نسپاریم و بعبارتی وظیفه مان را فراموش نکنیم .

آزادی ودموکراسی را درهیچ جای دنیا به مردم هدیه نمی دهند . تجربه تمام انقلابات و تحولات بشری تابه امروزنشان داده است که برای تحقق دمکراسی ودست یابی به آن،باید جنگید!

این جنگ، باید جنگ همه ما چپ ها و مردم آزاده ای باشد که برای دست یابی و استقرار دمکراسی و دست یابی به آزادی وحق حاکمیت مردم، به خود مردم ومبارزه آنان باوردارند وبه هیچ قدرت از ما بهتری هم باورنداشته و ندارند بلکه برعکس باید بدون هر سطح سازش کاری، به درهم شکستن همه دستگاه های سرکوب نظام جمهوری اسلامی باورداشته باشند.

نباید تردید داشت که دمکراسی موهبتی الهی نیست که طی یک روز آفتابی آن را برسینی بگذارند و برما هدیه کنند بلکه امری زمینی ودست یافتنی است و برای وصول وتحقق آن باید با دشمنان آزادی و دمکراسی جنگید وبه این جنگ باورداشت.

درج نوشته ها، مقالات و مصاحبه‌ها، از کنشگران سیاسی، فکری، فلسفی صرفا جهت تعامل، شفافیت و برخورد چالشی با مباحث می‌باشد و لزوما بازتاب دهنده‌ی دیدگاه‌های سایت ایران آزاد نیست.


ارسال نقد

نظر شما