بکتاش آبتین به قتل رسید!

ایران خبر

آتش به زندان افتاد؛ ای داد از آن شب، ای داد!
ابلیس می‌زد فریاد: «های‌ ای نرون روحت شاد!»

صد نارون قیراندود، از دود پیچان می‌شد،
صد بیدبن خونالود؛ از شعله رقصان می‌زاد.

دیوانه آتش افروخت وان خیل زندانی سوخت
خاکستر از آنان کو؟ تا سوی ما آرد باد

سنگی نه و گوری نه؛ اوراق مستوری نه،
نام و نشان از آنان، دیگر که دارد در یاد؟

نه نه که آنان پاکند، روشنگر افلاکند،
هر اختری از آنان ؛ هرشب خبر خواهد داد

سخت است سخت اما من؛ دانم که فردا دشمن
پا تا به‌ سر خواهد سوخت ، در آتش این بیداد

ای مادران! دستادست شورنده صف باید بست
تا دل بترکد از دیو ؛ فریاد! با هم فریاد!

«سیمین بهبهانی»


ارسال نقد

نظر شما