در دفاع از موجودیت ملت فلسطین و زندگی مسالمت آمیز مردمان اسرائیل و فلسطین؛ علیه بنیادگرائی مذهبی

خبر نقد

ارزیابی مشترک حزب کمونیست ایران و سازمان کارگران انقلابی ایران(راه کارگر)

اول ـ نیروهای حماس و بخش نظامی آن در پنجاهمین سالگرد “یوم کیپور” با حملات غافلگیرانه ای از دیوارهای حفاظت شده مرزی عبور کرده،  وارد چندین شهرک یهودی نشین شده و تعدادی از نیروهای ارتش و مردم شهرک نشین را به اسارت خود درآوردند. به دنبال این حمله غافلگیرانه، اسرائیل بمباران ویرانگری علیه غزه را آغاز کرده است، برق کل غزه را قطع کرده و ارسال کالا و دارو به آن را متوقف ساخته و محاصره جنایتکارانه ای علیه “گتوی غزه”، باریکه ای ۴۲ کیلومتر مربعی با نزدیک به ۲.۳ میلیون نفر اعمال کرده است. بنابراین مقاومت و شورش مردم غزه طبیعی ترین عکس العملی است که بیش از دومیلیون  محبوس “بزرگترین زندان جهان” علیه زندان بانان خود انجام می دهند.  ظلم و ستمی که بر مردم فلسطین اعمال می شود، تاریخچه ای هفتاد ساله دارد. جنگ، درگیری و کشتار انسان های بیگناه از هر دو طرف، از نتایج سیاست های دولت نژادپرست اسرائیل است. امروز با تسلط بینادگرایان یهودی و راست ترین احزاب و سیاستمداران  نژادپرست صهیونیست بردولت اسرائیل، این سیاست با شدت بیشتری به پیش برده می شود. حکومت راست افراطی اسرائیل برای تثیبت خود خواهان تغییرات اساسی در ساختار سیاسی کنونی از طریق از بین بردن استقلال قوه قضائیه و وابسته کردن آن به  دولت از طریق اکثریت ضعیف خود در پارلمان اسرائیل می باشد. این تلاش دولت راست گرا با بی سابقه ترین  اعتراضات گسترده مردمی از زمان تاسیس دولت اسرائیل روبرو شده است. در چنین فضائی سیاست های نژادپرستانه، زورگویانه و اشغالگرایانه دولت اسرائیل عامل اصلی بی ثباتی و جنگ و خونریزی در این سرزمین است. دولت اسرائیل به قطع نامه های شورای امنیت سازمان ملل بی اعتنایی می کند، به توافقات “صلح اسلو” پایبند نیست؛ با شهرک سازی های غیرقانونی و اسکان بینادگرایان یهودی در آنها، سیاست اشغال سرزمین های فلسطینی را به پیش می برد، فلسطینیان ساکن اسرائیل را شهروندان درجه دوم تلقی می کند و برای مردم فلسطین حق زندگی آرام قائل نیست.

دوم ـ دولت نژادپرست و بنیادگرای یهودی اسرائیل با سوءاستفاده حداکثری از سیاست های ارتجاعی و یهودی ستیزانه حکومت اسلامی با طرح شعار “نابودی اسرائیل” از سوی دستگاه ولایت، و سیاست های ارتجاعی گروه های بنیادگرای اسلامی در غزه، هر نوع مبارزه و تلاش مردم فلسطین در غزه و ساحل غربی و بیت المقدس را اقداماتی تروریستی و به فرمان جمهوری اسلامی اعلام کرده و با شدت تمام علیه مردم فلسطین وارد عمل می شود. دستگیری های گسترده، ترور جوانان فلسطینی، شرایط بسیار سخت اعمال شده بر زندانیان سیاسی فلسطینی، جلوگیری از حق کار مردم فلسطین، کنترل بر سفر آنها، اشغال خانه و کاشانه شان، از سیاست های مستمر و همیشگی دولت اسرائیل بوده است. برای بنیادگرایان و نیروهای راست و افراطی اسرائیل؛ سیاست های حکومت اسلامی و به ویژه سیاست های شخص علی خامنه ای یک “معدن طلا” است. دولت اسرائیل با برجسته کردن خطر حکومت اسلامی، علیرغم سیاست های اشغالگرانه و بی اعتنائی به قطع نامه های بین المللی، دست آشتی و دوستی به سوی  دولت های عربی و یا همسایگان ایران دراز کرده و خود را به دروغ  پرچمدار صلح، دوستی و همزیستی مسالمت آمیز با همسایگان جا می زند.

سوم ـ روشن است که جریانات و سازمان های بنیادگرای فلسطینی با انگیزه های بنیادگرایانه و با شعار نابودی اسرائیل، به جای تلاش برای بسیج مردم در راستای تشدید فشار سیاسی بر اسرائیل، دولت های عربی و مسلمان و کشورهای جهان، دست به اقدامات نظامی گاه علیه غیرنظامیان می زنند. این اقدامات نظامی آنها به آرمان فلسطین کمک نخواهند کرد. آن ها، آن روی سکه بنیادگرائی یهودی هستند و به تقویت یهودیان بنیادگرا کمک می کنند. بازی این جریانات با آرمان فلسطین و در راستای اهداف ایدئولوژیک خود با همسوئی هایشان با سیاست های منطقه ای کشورهای پشتیبان، می تواند بهانه های لازم را در اختیار اسرائیل قرار دهد تا در راستای حذف مسئله فلسطین، کتمان حق حیات یک ملت و اشغال تمامی سرزمین های آنها در جلو چشمان بی تفاوت جهان اقدام نماید. توجه داشته باشیم، سازمانی همچون حماس، با کمک آشکار اسرائیل برای تضعیف سازمان آزادیبخش فلسطین شکل گرفته و پرورش یافته است. همان طور که گروهای مجاهدین افغان و طالبان توسط آمریکا شکل گرفتند، تجهیز و تقویت شدند. روشن است، تضعیف گروه ها و جریانات مترقی و چپ در میان فلسطینیان و غلبۀ گروه های بنیادگرای اسلامی، باعث تضعیف مبارزات مدنی مردم فلسطین و کاهش حمایت گروه ها و جریانات مترقی اسرائیل از مبارزه مردم فلسطین شده است.

چهارم ـ  دستگاه ولایت فقیه به عنوان سکاندار اصلی قدرت در حکومت اسلامی، از شکست امنیتی و اطلاعاتی دولت اسرائیل بهره برداری وسیعی برای بسیج روانی نیروهای خود انجام می دهد. زیرا در یک سال گذشته با پیشروی خیزش انقلابی ژینا، موج ریزش در میان این نیروها به صورت روزافزونی در حال گسترش است. در چنین شرایطی، همسوئی سلطنت طلبان، مجاهدین و طیف های رنگارنگ رژیم چنجی با دولت  اسرائیل و چشم بستن بر جنایات رژیم آپارتاید و بنیادگرایان یهودی و تکرار طوطی وار تبلیغات زهرآگین رسانه های امپریالیستی علیه مبارزات مردم فلسطین و تروریست خواندن یک ملت،  به قدرت زهرآگین تبلیغاتی رژیم اسلامی علیه انقلاب مردم ایران خوراک می رساند و اتهامات رهبر رژیم و نهادهای امنیتی اش در متهم کردن نیروهای مردمی به وابستگی به قدرت های خارجی را در چشمان هواداران نگران و متزلزل ولایت فقیه، قابل پذیرش می سازد.

پنجم ـ اکنون فلسطین به عنوان آخرین مستعمره جهان با پرجمعیت ترین تعداد آوارگان زیر نگاه بی توجه رسانه های جهان غرب، در بدترین شرایط زندگی می کند. خبرگزاری فلسطینی صفا، دستگاه مرکزی آمارگیری فلسطین در گزارشی به مناسبت روز جهانی آوارگان اعلام کرد: بیش از ۶.۴ میلیون فلسطینی آواره هستند و در اردوگاه‌ها زندگی می‌کنند. ۲۸.۴ درصد از آوارگان فلسطینی در ۵۸ اردوگاه رسمی آژانس امداد و کار آوارگان فلسطینی”آنروا” زندگی می‌کنند. ۱۰ اردوگاه در اردن، ۹ اردوگاه در سوریه، ۱۲ اردوگاه  در لبنان، ۱۹ اردوگاه در کرانه باختری و ۸ اردوگاه در غزه قرار دارد. بی اعتنایی به وضعیت آوارگان و اشغال مدام سرزمین های فلسطینی تحت عنوان شهرک سازی، باعث شده یک ملت از حق حیات خود محروم شود. در چنین شرایطی شکست خفت بار دولت بنیادگرای اسرائیل و به قول بنیامین نتانیاهو “دولت یهود”، و غافگیری حیرت آورشان، خشم آنها را به شدت برافروخته است. دولت اسرائیل برای جبران این شکست خفت بار و با بهانه قرار دادن اقدامات شبه نظامیان حماس ، ویرانی کامل غزه را در دستور کار خود قرار داده است و آن را نیز علنا بیان می کند. وزیر جنگ اسرائیل در سومین روز  حملات می گوید:« دستور دادیم محاصره کامل علیه منطقه غزه اعمال شود؛ نه برق، نه غذا، نه سوخت». نهانبمباران بسیار وحشیانه باریکه غزه که تنها در دو روز بیش هزار تن بمب بر سر ساکنان آن ریخته شده ، بیانگر یک توحش نفرت انگیز در جلو چشمان بی اعتنای جهانیان است. به این توحش غیرقابل تصور و به شرایط غیرانسانی تحمیل شده بر مردم فلسطین در “گتوی غزه” باید اعتراض کرد.

ششم ـ  واقعیت این است که با وجود وزن بالای بنیادگرایان یهودی و اسلامی در میان مردم اسرائیل و فلسطین، پروسه مبارزه برای همزیستی مسالمت آمیز این مردمان با دشواری های جدی روبرو خواهد بود. اکنون که طرح دو ملت، دو دولت به شکل آشکاری شکست خورده است، بهترین راه حل برای فائق آمدن بر این مشکل هفتاد ساله؛ با جنگ های بیشمار، آوارگی یک ملت، زندگی در شرایط جنگی و خونریزی های فراوان، تلاش برای راه حل یک کشور ، دو ملت است. می توان و باید برای الگویی مبارزه کرد که همه مردمان اسرائیل و فلسطین به عنوان شهروندان برابر حقوق در یک کشور زندگی کنند. چنین کشوری می تواند از هر شکل از ساختاری برخوردار باشد که توسط تمامی مردمان این سرزمین تاریخی بی توجه به مذهب ، قومیت و ملیت برگزیده شود. برای رسیدن به چنین شرایطی می بایست تمامی نیروهای مترقی، دمکرات، انساندوست در اسرائیل و در فلسطین مبارزات مدنی خود را تشدید کرده و نیروهای ارتجاعی، بنیادگرا و نژادپرست را به عقب برانند. روشن است مبارزات مردم کشورهای منطقه برای آزادی، برابری و دمکراسی می تواند در تقویت این نیروها در این سرزمین نیز نقش بسیار پررنگی ایفا نماید. پیروزی مردم ایران در انقلاب شکوهمند «زن، زندگی، آزادی» با شعارهای مترقی و خواست های انسانی اش، می تواند تاثیرات گسترده ای بر مبارزات مدنی مردم فلسطین و زحمتکشان اسرائیل داشته باشد.

هفتم –  ما مردم ایران، کارگران و زحمتکشان و همه نیروهایی چپ و دموکرات و ترقی خواه را فرا می خوانیم که از حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین برای رهائی از دهه های متمادی استعمار حمایت کنند. این که حماس این دوره از درگیری ها را آغاز کرد، این که جمهوری اسلامی ریاکارانه سنگ دفاع از حقوق مردم فلسطین را به سینه می زند و از حماس پشتیبانی میکند، هیچکدام  ذره‌ای از حقانیت مقاومت مردم فلسطین در مقابل دولت جنایتکار، مذهبی و نژاد پرست اسرائیل را کم نمی کند.بمباران بیرحمانه و ویرانگر دولت اسرائیل علیه غزه  که تلفات عظیمی از غیرنظامیان و ساکنان عادی غزه از جمله کودکان را به همراه داشته و همچنان  بر شدت آن افرایش می باید، باید فوراً متوقف شود.


ارسال نقد

نظر شما