به مناسبت اول ماه مه روز جهانی کارگر

نقد

کاوه آهنگر

امروزه دیگر همگان می دانند که اول ماه مه روزی در جهت وحدت کارگری برای مبارزه با سرمایه داری است. در اینجا خوب است که از مبنای این روز که در حدود صد و هفتاد سال پیش مبارزات کارگری را برای رسیدن به آزادی تراز بندی کرد یاد شود. در ۱۷۰ سال پیش مارکس و انگلس سندی منتشر کردند که همه آن را می شناسیم: مانیفست حزب کمونیست.

در سالهای ۱۸۴۰-۴۵ در اروپا مبارزات مختلف کارگری شروع شده بود و بورژوازی با کمال بی رحمی به سرکوب پرداخته بود، ولی بنابر گفته مارکس در مانیفست حزب کمونیست «شبحی اروپا را گشت می‌زند؛ شبح کمونیسم».

اتحادیه های کارگری از مارکس و انگلس می‌خواهند که خطوط مبارزه آینده را ترازبندی کنند. مارکس و انگلس خطوط آینده طبقه کارگر و نوع مبارزه آن را در این سند مدون ساختند.

مبارزات کارگری در آن دوران تحت تاثیر سوسیال دموکراسی و سوسیال اتوپیایی‌ها و آنارشیست‌ها به نتیجه نمی‌رسید و کارگران حس می‌کردند که چیزی کم است. در آن دوران کارگران در اروپا طبقه‌ای در خود بودند، بدین معنا که به مبارزات صنفی ادامه می‌دادند و سوسیال اتوپیایی راه نجات آنان را تشکیل تعاونی‌ها و در آخر مصالحه طبقاتی می‌گفتند. ولی مبارزات انقلابی سراسر اروپا را فرا گرفته بود و سنگ فرش پایتخت‌های اروپایی از خون کارگران سرخ شده بود.

انتشار سند مانیفست حزب کمونیست، از طرف مارکس و انگلس، گام بزرگی به جلو بر می‌دارد و از آنان می‌خواهد که:

۱- کارگران جهان متحد شوید.

«پرولترهای همه‌ی کشورها، متحد شوید.»
مانیفست حزب کمونیست، کارل مارکس و فریدریش انگس

۲- هیچ مصالحه ی طبقاتی ممکن نیست.

«تاریخ همه‌ی جوامع تا این زمان تاریخ مبارزه‌ی طبقاتی بود است. آزاد و برده، پاتریسین و پلبین، ملاک و سرف ـرعیت خانه‌زاد)، استاد کارگاه و شاگرد و به یک سخن ستمگر و ستمکش با هم در تضاد دائم بوده و همواره علیه یکدیگر به پیکاری گاه نهان و گاه عیان برخاسته‌اند و این پیکار همیشه یا به نوسازی انقلابی سراپای جامعه و یا به نابودی هر دو طبقه‌ی پیکارگر انجامیده است.»
مانیفست حزب کمونیست، کارل مارکس و فریدریش انگس

۳- راه آزادی طبقه کارگر فقط و فقط از انقلاب می گذرد.

«کمونیست‌ها […] آشکارا اعلام می‌دارند که تحقق هدف‌های آن‌ها تنها از طریق سرنگونی قهرآمیز تمام نظام اجتماعی موجود، میسر خواهد بود.»
مانیفست حزب کمونیست، کارل مارکس و فریدریش انگس

۴- طبقه کارگر باید حکومت خود را تشکیل دهد و قدرت سیاسی را در دست بگیرد.

«هدف عاجل کمونیست‌ها همان است که دیگر احزاب پرولتری در پی آنند؛ یعنی تشکیل پرولتاریا به صورت یک طبقه، برانداختن تسلط بورژوازی و تصرف قدرت سیاسی توسط پرولتاریا»
مانیفست حزب کمونیست، کارل مارکس و فریدریش انگس

۵- آینده بشریت وابسته به انقلاب کارگران است.

«ما دوستان بورژوازی نیستیم. […] این حضرات می‌پندارند که برای خود کار می‌کنند؛ و حال آن که مثل روز روشن است که آن‌ها راه را فقط برای ما هموار می‌سازند و حداکثر آن چه را که خود به چنگ می‌آورند فقط بهروزی کوتاه‌مدت سرشار از هراس و دلهره است. ولی دیری نخواهد پایید که به نوبه‌ی خود باید سرنگون گردند. پشت سر بورژوازی همه جا پرولتاریا به پا ایستاده است که زمینه را برای سرنگونی بورژواها فراهم می‌سازد.»
مانیفست حزب کمونیست، کارل مارکس و فریدریش انگس

۶- کارگران در مبارزه انقلابی خود چیزی به جز «زنجیرهای خود» ندارند که از دست بدهند.

«پرولترها در این انقلاب چیزی جز زنجیرهای خود از کف نخواهند داد. ولی جهانی را به چنگ می‌آورند.»
مانیفست حزب کمونیست، کارل مارکس و فریدریش انگس

۷- به همه و به ویژه به کارگران آموخته شود که تاریخ چیزی نیست جز مبارزه‌ی طبقاتی.

«تاریخ همه‌ی جوامع تا این زمان تاریخ مبارزه‌ی طبقاتی بود است. آزاد و برده، پاتریسین و پلبین، ملاک و سرف (رعیت خانه‌زاد)، استاد کارگاه و شاگرد و به یک سخن ستمگر و ستمکش با هم در تضاد دائم بوده و همواره علیه یکدیگر به پیکاری گاه نهان و گاه عیان برخاسته‌اند و این پیکار همیشه یا به نوسازی انقلابی سراپای جامعه و یا به نابودی هر دو طبقه‌ی پیکارگر انجامیده است.»
مانیفست حزب کمونیست، کارل مارکس و فریدریش انگس

۸- کارگران در انقلاب خود نه تنها خود را آزاد می سازند بلکه آزادی نهایی و جاویدان را برای بشر فراهم خواهند ساخت.

«سراسر تاریخ جامعه‌ی بشری (از هنگام فروپاشی جامعه‌ی بدوی دودمانی که در آن تملک جمعی بر زمین حکمفرما بود) تاریخ مبارزه‌ی طبقاتی یعنی مبارزه‌ی میان طبقات استثمارگر و استثمارشونده، میان طبقات فرمانروا و ستمکش بوده است و تاریخ این مبارزه‌ی طبقاتی ضمن تکامل خود اکنون به مرحله‌ای رسیده است که دیگر طبقه‌ی استثمار شونده و ستمکش یعنی پرولتاریا نمی‌تواند از یوغ طبقه‌ی استثمارگر و فرمانروا یعنی بورژوازی برهد مگر آن که در عین حال تمام جامعه را برای همیشه از هرگونه استثمار، ستم، تقسیم‌بندی طبقاتی و مبارزه‌ی طبقاتی برهاند.»
مانیفست حزب کمونیست، کارل مارکس و فریدریش انگس

نتیجه این سند مهم و جاویدان این بود که «طبقه کارگر را یک گام دیگر به پیش برد و آنها را طبقه‌ای بر ای خود نمود».

ده سال بعد بود که با این جهش کیفی در طبقه کارگر، انقلاب کمون پاریس رخ داد و کارگران قدرت سیاسی را به دست گرفته و برای اولین بار حکومت خود یعنی دیکتاتوری پرولتاریا را برپا کردند. بدین ترتیب هم‌چنان که لنین گفت، آزمایشگاه تاریخ صحت این سند را تایید کرد و خود لنین هم از تجارب کمون پاریس برای انقلاب ۱۹۱۷ و تشکیل حکومت سوسیالیستی استفاده کرد.

به هرحال در اول هر ماه مه، دوباره «شَبَح کمونیسم» به سرتاسر جهان سایه می افکند و به همه جا سر می کشد. این شبح خود را در درون این جمله مانیفیست حزب کمونیست تحقق می بخشد:

«کارگران جهان متحد شوید»


ارسال نقد

نظر شما