یا سوسیالیسم یا بربریت

ایران نقد

آیا شرایط کنونی ایران، چپ و نیروهای هوادار سوسیالیسم را فرا میخواند؟

خیزش های سراسری مردم ایران علیه چهار دهه حاکمیت جمهوری اسلامی فرصت ها و افق های امیدبخشی برای بازخیزی چپ سازمان یافته آفریده است. عروج بی سابقه و کم نظیر جنبش کارگری، پایگاه اجتماعی سوسیالیسم در سراسر ایران را به صحنه آورده، بانگ رعد آسای جنبش برای عدالت اجتماعی از حقوق و مزد عادلانه، تا پایان دادن به چهره کریه ابربهره کشی نئولیبرالی، تامین اجتماعی فراگیر برای همگان، نقطه پایان نهادن به تبعیض های ملی، جنسیتی، مذهبی، فرهنگی، متوقف ساختن بهره کشی مرگ بار سرمایه داری از طبیعت … سخن کوتاه عطش سوزان برای برقراری عدالت مبتنی بر برابر حقوقی … در چهارگوشه ایران طنین افکنده است. این طنین پر قدرت بانگ عدالت، سوسیالیسم و همایش بی درنگ نیروهای باورمند به آن را فرا می خواند. سوسیالیسمی که علاوه بر خواست های عدالت جویانه مزد و حقوق بگیران و تهیدستان مبین و نماد آزادی و دمکراسی در نبردهای سرنوشت ساز اکثریت عظیم است. در جغرافیای آرایش نیروهای سیاسی در برابر جمهوری اسلامی هیچ نیروئی به استثنای نیروهای هوادار سوسیالیسم قادر به پاسخ گوئی به عدالت جوئی عمیق جنبش جاری در پیوند با آزادی و دمکراسی نیست. اما همان گونه که همه تجارب جهانی معاصر نشان داده است برای جامه عمل پوشاندن به بازسازی موثر نیروهای هوادار آلترناتیو سوسیالیستی به عنوان جایگزین نظام حاکم، گسست از الگوهای سوسیالیسم غیردموکراتیک حزب – دولت ها بیش از هر زمان دیگری ضرورت خود را نشان می دهد. پس از شکست سوسیالیسم حزب- دولت های قرن بیستم و بویژه در اتحاد جماهیر شوروی، این الگو ها در هیچ کجای جهان کنونی ما نتوانسته است به عنوان یک نیروی موثر در صحنه پیکارهای طبقاتی سربلند کنند. بنابراین شرط ضروری و حیاتی تجدید آرایش برای سوسیالیسم بازگشت به سوسیالیسم مارکسی یا سوسیالیسم دموکراتیک است. سوسیالیسم دموکراتیک ، یعنی سوسیالیسم برخاسته از پائین ، متکی به پائین و پاسخگو به پائین. چنین نظامی فقط با مرجعیت مردم (و مطلقاً همه مردم) می تواند پا بگیرد و پایدار بماند و تحول و تکامل یابد، نه با خواست یک اقلیت ممتاز. در مخالفت با حق وتوی این نوع اقلیت های ممتاز بود که مارکس “دموکراسی” را “دموس” (= مردم) در قدرت می نامید و می گفت در دموکراسی وجود انسان به خاطر قانون نیست، وجود قانون به خاطر انسان است. تردیدی نیست که همانند الگوی حزب- دولت ها، الگوی سوسیال دمکراسی یا توهم بنای سوسیالیسم با اطراق در سرمایه داری( چه دوره اولیه یا بنای سوسیالیسم از طریق پارلمانتاریسم بورژوائی، دوره دوم یا ” دولت رفاه” پس از جنگ جهانی دوم و بالاخره سوسیال دمکراسی متاخر در چرخه نئولیبرالی) نیز با شکست تاریخی- جهانی مواجه شده و اصول فکری و ترازنامه تجربی آن نقض اصول حیاتی و اساسی سوسیالیسم انقلابی مارکس و انگلس بوده است. به نظر ما، تجدید آرایش برای سوسیالیسم دموکراتیک، مسلماً به همکاری سیاسی، مراودات منظم فکری و نظری و اتحاد هرچه وسیع تر مدافعان سوسیالیسم انقلابی مبتنی بر دموکراسی فعال و مشارکتی و آزادی های بی قید و شرط سیاسی همه مردم، و پذیرش بی چون و چرای حق مردم در تاسیس نظام آتی نیاز دارد. برای چنین همکاری ها و همراهی هایی، کسی به کسی نمی پیوندد، بلکه همه دست شان را به سوی هم دراز می کنند و همه به هم می پیوندند. اردوی کار و زحمت، وظیفه خود می داند که مراودات، همگرائی و همکاری های خود را با همه هواداران سوسیالیسم دمکراتیک در سطوح و اشکال گوناگون گسترش دهد.


ارسال نقد

نظر شما