مبارزه برای حقوق بشر و کرامت انسانی، نه با انتشار منشور جهانی حقوق بشر و تصویب آن در سازمان ملل، شروع شده و نه با صدور آن به نقض فاحش ابتدایی ترین حقوق انسانها، خاتمه داده شده است. بیش از دویست سال است که مردمان کشورهای مختلف با برپایی انقلابات و جنبشهای اجتماعی، سعی کردند ضمن الغای بقایای بردهداری، نظامات فئودالی، سلطنت مطلقه و استبدادی، برپایی نهادهای انتخابی، کسب حق رای برای کارگران و تهیدستان و زنان، تلاش برای امحای استعمار، پیکار علیه استثمار و بهره کشی طبقاتی، مبارزه برای تامین آموزش و بهداشت و تامین اجتماعی، پیکارعلیه تبعیضات نژادی و ملی و جنسی، مبارزه با احکام شکنجه و اعدام و برسمیت شناختن آزادی اندیشه و بیان و تجمع و تشکل، جهان را از چنبره بربریت و نابرابری و دیکتاتوری رهایی بخشند.
این مبارزات و تلاشهای جانفرسا بوده که سرانجام قدرتهای بزرگ را وادار کرد بعد از شکست فاشیسم درجنگ جهانی دوم، به پای امضای اعلامیه جهانی حقوق بشر بروند و ده دسامبر را به عنوان تجلیل این روز تعیین کنند. اما صدور این منشور توسط سازمان ملل و امضای آن توسط اکثریت کشورها و نیز متمم ها و میثاق های بعدی، هیچ ضمانت اجرایی نداشته و ندارد. حتی اکثریت کشورهایی که در آن زمان آن را امضا کردند رژیمهایی کاملا استبدادی بودند. از رژیم پهلوی گرفته تا رژیم استالین و فرانکو تا انواع حکومتهای دیکتاتوری و یا استعماری در اروپا و آسیا و افریقا و آمریکای لاتین.
دهه ها بعد از صدور این منشور نیز نه تنها اشکالی از بربریت و سلطنت مطلقه و یا کودتا و دیکتاتوری نظامی تداوم یافت بلکه بخش اعظم جهان سوم در استعمار کشورهای امپریالیستی غرب باقی ماند و جنگ و اشغال و استبداد و سرکوب حتی در قلب اروپا (حکومت ژنرال فرانکو در اسپانیا و حکومت نظامی سرهنگها در یونان) بیداد میکرد.
اینک نیز که بیش از هفتاد سال از انتشار اعلامیه جهانی حقوق بشر میگذرد نه تنها شاهد نقض هولناک حقوق بشر در کشورهای «جهان سوم» هستیم بلکه حتی در کشورهای پیشرفته نیز نقض حقوق انسانها تداوم دارد.
از شنود گسترده و کنترل حریم خصوصی انسانها گرفته تا بکارگیری اشکالی از شکنجه و ترور مخالفین، تا کمک مالی و نظامی به رژیمهای دیکتاتوری و فاسد، تا مشارکت کامل در نابودی تدریجی طبیعت و محیط زیست مردمان تا وجود یک میلیارد گرسنه در جهان، تا تحمیل انواع جنگها و بیش از شصت میلیون آواره و پناهجو، تا رشد راست افراطی و نئوفاشیسم، تا بازگشت وسیع پاره ای از بیماریها و اپیدمی ها …. همه و همه نشان میدهند که سدهها مبارزه بشریت برای منزلت انسانی – علیرغم برخی گشایش ها و پیشرفتها – با چه چالشهای عظیمی روبرو است.
آنچه در هفته های اخیر در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی رخ داده است، دلیلی بر این مدعاست که هنوز سرکوب حقوق ابتدایی انسانها به وحشیانهترین شکل در بسیاری از کشورها جریان داشته و لگدکوب میشود. تنها در عرض یک هفته در جریان خیزش انقلابی آبان، صدها تن کشته، بیش از هزار نفر مجروح و بیش از هفت هزار نفر بازداشت شدهاند و خطر شکنجه و اعدام و سر به نیست کردن مجروحین و دستگیرشدگان، جان هزاران نفر را در زندانهای رژیم فاشیست ایران تهدید میکند.
سران این رژیم که ابتدا با «اغتشاشگر و اشرار» نامیدن صدها هزار تظاهرکننده در بیش از صد شهر، صحبت از برپایی چوبههای دار و بریدن دست و پا میکردند، چند روزی است تغییر تاکتیک دادهاند و آن این که جنایت و شکنجه را در خفا به پیش ببرند ولی در بوقهای رسانهای علنی، سخن از دلجویی از خانوادههای کشته شدگان و پرداخت دیه به آن ها و حتی «شهید» اعلام کردن شماری از آن ها کنند. مقامات رنگارنگ رژیم از هر دو جناح چه در جریان خیزش دی ماه و چه در جریان خیزش آبان ماه به عینه دیدهاند که موتور اصلی این جنبش ضد استبدادی – ضد سرمایهداری، زحمتکشان و تهیدستان و انبوه جوانان بیکار هستند. آن ها تجربه انقلاب بهمن را به یاد دارند که چگونه همین تودههای به حاشیه رانده شده به کمک اعتصاب سراسری کارگران صنعت نفت و دیگر بخشها، سلطنت پهلوی را سرنگون کردند . از این رو با به نمایش گذاشتن این نوع دلجوییهای نخ نما می خواهند به خیال خام خود، چاشنی انفجاری این جنبشها را خنثی کنند. اما دیر نیست، دور نیست که انبوه کارگران و زحمتکشان و زنان و جوانان و دانشجویان و مردمان تحت ستم و تبعیض مجددا به پا خیزند و بساط رژیم اسلامی سرمایهداری ایران را به زبالهدانی تاریخ پرتاب کنند.
با امید به تحقق این آرزو و استقرار آزادی و سوسیالیسم در سراسر جهان، ده دسامبر روز جهانی حقوق بشر را گرامی میداریم و عزم خود را برای بنای دنیایی انسانی و بهتر دو چندان میکنیم.