۱. آیاهدف ترامپ تغییر نظام ایران است؟ یا تحکیم آن؟
۲. آیا تحریمها به نفع دیکتاتورهاست و یا به نفع مردم ومخالفین اش؟
۳. آیا تا کنون رژیمی با تحریم سقوط کرده است؟
۴. در سپهر سیاسی ایران و اپوزیسیون ایران چه گروهها وچه جریانهایی موافق و مشوق تحریم هستند؟
۵. آیا ترامپ دانسته و یا ندانسته با تحریمها رزیم جمهوری اسلامی را تقویت و دمکراسی خواهان را تضعیف نمیکند؟
۶. واقعیتها و تجارب تاریخی در مورد تحریم رژیمها (کوبا، ونزوئلا، آفریقای جنوبی، کره شمالی و…) چه تجربهای را در اختیار ما میگذارند؟
تجارب تاریخی نشان میدهد که تحریمهای اقتصادی موجب میشوند کنترل جامعه هدف به دست انحصارطلبان حاکم بیفتد و روند مردمسالاری به حاشیه رانده شود. تاریخچه طولانی مداخلات آمریکا در امور داخلی کشورهای مختلف نشان میدهدکه این مداخلات همواره یک مشکل را حل کردهاند اما مشکلات بزرگتری را به وجود آورده اند. مثلاً در دهه ۱۹۸۰دولت ریگان مجاهدین افغانی را علیه شوروی تجهیز و حمایت کرد. لکن همین مجاهدین، القاعده را بوجودآوردند و با مرگبارترین حملات یازده سپتامبر هزاران آمریکایی را به خاک و خون کشیدند و هزاران میلیارد دلار بودجه جنگ با تروریسم را روی دست مالیاتدهندگان آمریکایی گذاشتند.
تحقیقات نشان دادهاند که تحریمها جوامع هدف را به سمت دیکتاتوری سوق میدهند. تحقیقات دانشگاه ممفیس توسط پروفسور دورین پکسن درسال ۲۰۰۹ نشان داد که تحریمهای ۱۹۸۱-۲۰۰۰ وضعیت حقوق بشر در کشورهای هدف را خرابتر کرده بود. سال بعد تحقیقات مشترک همین پژوهشگر با پروفسور کوپردروری از دانشگاه میسوری نشان داد که جوامعی که هدف تحریم قرار گرفتهاند در تمام شاخصهای دموکراسی افت کردهاند و به سمت دیکتاتوری متمایلتر شدهاند. اما چرا؟
۱. تحریمها موازنه قدرت را به نفع رژیم حاکم و به زیان مردم منتقد تغییر میدهند و موجب می شود منابع قدرت اقتصادی و سیاسی به دست حکومت بیفتد. تحریمها مردم را بیش از گذشته وابسته به جیب دولت میکند و نیروهای دموکراتیک دستشان از این منابع خالی میماند. تحقیقات پروفسور کوپردروری و پکسن نشان داد که در شرایط تحریم دولتها منابع مالی را به سمت هواداران خود سوق میدهند تا اثرات تحریمها بر آنان را کم کنند و حمایت ایشان را برای ادامه حکومت خود تضمین کنند. در سال ۱۹۸۵ سازمان ملل با طرح نفت در برابر غذا موجب تقویت رژیم صدام شد. زیرا این رژیم با کنترل دفترچههای توزیع مواد غذایی، خانوارهای عراقی را مطیع و وابسته به خود گرداند.
۲. تحریمها موجب فرار مغزها و استعدادهای هوادار دموکراسی میشود و زمینه را برای سلطه دیکتاتوری بر جامعه فراهم می کند. برآوردها نشان میدهند که بیش از سه میلیون نفر از نیروهای متخصص عراقی در دهه ۱۹۹۰ این کشور را ترک کردند. نیروهای متخصص باقیمانده در عراق دست از کارهای پژوهشی و صنعتی برداشتند زیرا درآمدی عایدشان نمیشد و سرمایههای انسانی عراق تلف شد و این کشور به دست اندک نیروهای بیتجربه هوادار دولت اداره می شد.
۳. تحریمها طبقه متوسط یعنی موتور محرکه دموکراسی را متلاشی میکنند و به جمعیت فقیری میافزایند که خواسته آنان فقط سیر کردن شکمشان خواهد بود نه آزادی و مشارکت در تعیین سرنوشت خود. فقر و بیکاری فقط به بیماری و عدم امنیت منجر نمیشود، بلکه فرهنگ و باور مردم را نیز فاسد میکند و همبستگی اجتماعی را متلاشی میکند و زور را جانشین قانون میکند. پروفسور لی جونز از دانشگاه کوین مری در کتاب «جامعه محاصره شده» درباره عراق مینویسد:
اتحاد تحریمها و دیکتاتوری موجب شد که مقاومت دموکراتیک در مقابل صدام متلاشی گردد. اینگونه بود که بعد از سقوط صدام، افراط گرایان داعشی بر عراق حاکم شدند و سایه آنها دهها سال دیگر ادامه خواهد داشت.
ایران عراق نیست و زیرساختهای اجتماعی و اقتصادی ایران از عراق غنیتر است. اما چهل سال است که این کشور نیز با گونههای خفیفی از تحریمها دست و پنجه نرم میکند. این تحریمها فقط در سالهای ۱۳۹۰-۱۳۹۳ دوره اوباما شدید و فراگیر بودهاند. در همین سالها ارزش پول ایران و درآمد مردم را به شدت کاهش یافت. این تحریمها موجب شد که اقتصاد ایران به انحصار نظامیان درآید و فساد اقتصادی در این کشور فراگیر شود. این نظامیان با دور زدن تحریمها درآمد سرشاری کسب کنند و بازار تولید و توزیع را در انحصار خود گرفتند و بخش خصوصی و طبقه متوسط به حاشیه رانده شدند.
دولت ترامپ با خروج از برجام و تحریم ایران قدم در همان راه گذاشته است و جنبش مردمسالاری نوپا را هدف قرار داده است و میرود که چشمه های امید به صلح و امنیت در منطقه خاورمیانه را بخشکاند و جامعه مدنی ایران را تضعیف و افراط گرایان را تقویت کند. به گفته یکی از کارشناسان ایرانی، وقتی که مردم زیر خط فقر له می شوند، تنها آرزوی آنها لقمهای نان برای زنده ماندن خواهد بود نه تغییرات دموکراتیک سیاسی. تحریمهای ایران طبقه متوسط را تضعیف میکند و ندای مردمسالاری را به حاشیه میراند و قدرت حاکمه را مستحکمتر و چابکتر میسازد و تنها راهی که پیش روی نخبگان میگذارد فرار مغزها خواهد بود.