اوج بی سابقه جنبش مزدو حقوق بگیران و جنبش های اجتماعی پس از خیزش آبان

ایران نقد

روبن-م

نظیر خیزش های دی ماه ۹۶ و مرداد ۹۷، که از پی سرکوب درنده خویانه آن ها، جنبش های مطالباتی، دانشجوئی، زنان و زیست محیطی بار دیگر اوج گرفتند پس از سرکوب بیرحمانه، سنگین و خونین خیزش آبان که هزاران شهید، زخمی و دستگیرشده بر جای نهاد، جنبش مطالباتی و اعتراضی دوباره سربلند کرد و پس از یک توقف کوتاه از پی گسترش پاندمی مرگبار کرونا درکشور، با فوران مجدد اعتراضات، اوج بی سابقه ای یافت. روح پیام خیزش سترگ آبان را می توان در پویائی جنبش های مطالباتی جاری، کوتاه شدن فاصله میان برآمدهای توده ای، تعمیق مطالبات و تقویت همگرائی جنبش های اجتماعی باز شناخت.

جنبش مطالباتی مزد و حقوق بگیران و حاشیه شدگان در یک سال پس ازخیزش آبان به لحاظ تعداد حرکات اعتراضی به اندازه چهار سال گذشته افزایش داشته است ؛ افزایشی که در نوع خود در تمامی طول حیات جمهوری اسلامی بی سابقه است. علت بی واسطه افزایش حرکات اعتراضی کارگران و زحمت کشان، اضافه شدن پیامدهای مصیب بار بحران کرونا بربحران های در حال تعمیق قبلی و ناتوانی رژیم در مهارو یا حتی کاهش دامنه آن ها می باشد. موج پیاپی اعتصاب کارگران هفت تپه، کارگران هپکو، کارگران پیمانی نفت، گاز، پتروشیمی و نیروگاه های جنوب کشور، پرستاران، معلمان، بازنشستگان، کارگران خدمات ریلی و پاکبانان در نقاط مختلف کشور و بسیاری از واحدهای متوسط و کوچک در چهار گوشه کشور شاهدی است بر ابعاد عظیم و بی سابقه رشد جنبش مطالباتی!

مطالبات بیواسطه جنبش جاری مزد وحقوق بگیران درخواست هائی است نظیر پرداخت حقوق معوقه، الغاء قراردادهای پیمانی، برخورداری از بیمه درمانی، اجرای طرح طبقه بندی مشاغل، پیکارمستمربا خصوصی سازی ها و … . اما از آن جا که ما در یک دوره بحران عمومی سیاسی بسرمی بریم این مطالبات اقتصادی بخشی از پیکار با رژیمی است که برای بقای خود می جنگند و بنابراین خواه ناخواه از خصلت ساختارشکن یا سیاسی برخوردار است. علاوه بر آن، بخش تعیین کننده ای از مطالبات صنفی- طبقاتی بیواسطه جنبش مطالباتی کنونی مانند پایان دادن به قراردادهای پیمانی و همراه آن شرکت ها پیمانی، الغاءخصوصی سازی ها، واگذاری کارخانه ها به کارگران و تعاونی های آن ها ویا اداره شورائی واحدهای تولیدی، کالا زدائی از نظام آموزشی وبرقراری آموزش رایگان و با کیفیت برای همه و در همه سطوح آموزشی، بیمه بهداشت و درمان همگانی… مبارزه با مولفه های بنیادی سیاست “تعدیل ساختاری” و یا سیاست های نئولیبرالی حاکم درهمه دولت های جمهوری اسلامی است که سرشت نمای خصلت پررنگ ضدسرمایه داری وضد سیستمی جنبش های مطالباتی کنونی می باشد.

آزادی تشکل های کارگری، آزادی های زندانیان سیاسی و عقیدتی و آزادی های سیاسی که توسط تشکل های کارگری به مناسبت های مختلف مطرح شده است نشان دهنده بلوغ آگاهی طبقاتی جنبش کنونی طبقه کارگرایران و سمت وسوی سیاسی- طبقاتی این مطالبات است.

اگر چه جنبش کارگری در دوره اخیر گام های بسیار بلندی به پیش برداشته است اما بخش های وسیعی از طبقه کارگر هنوز متشکل نیستند و بویژه توده عظیم و میلیونی بی ثبات کاران، بیکاران، حاشیه نشینان که اکنون قریب نیمی از جمعیت شهری را تشکیل می دهند، فاقد شبکه های ارتباطی برای سازمان یابی و پیوند و هماهنگی پیکارهای روزمره با بخش های پیشتاز و متشکل طبقه می باشند. اما فروپاشی اقتصادی و گسترش فلاکت اقتصادی و فوران جنبش مطالباتی درمیان تحتانی ترین و محروم ترین بخش های طبقه کارگر فرصت بزرگی را برای تقویت و گسترش تشکل ها و پر کردن این خلاء سازمانی به وجود آورده است. همان طور که تجربه انقلاب ایران و بسیاری از کشورها نشان می دهد اگر توده های میلیونی به حاشیه رانده شده و تحتانی زحمتکشان به تشکل و آگاهی دست نیابند می توانند به قوای ضربت نیروهای فاشیستی، شونیستی و فوق ارتجاعی علیه منافع عمومی طبقه کارگر، آزادی و دمکراسی مبدل شوند.

همکاری میان تشکل های کارگری که در اول ماه مه ۹۸ و امسال میان بخش مهمی از تشکل های کارگری شکل گرفت نشان می دهد که جبهه واحد کارگری از پائین می تواند در مسیر قوام بخشیدن به جنبش طبقاتی کارگری نقش مهمی ایفاء کرده و هم گرائی میان بخش های مختلف طبقه کارگر را تقویت کند. حمایت تشکل های گوناگون کارگری، بازنشستگان و تشکل های صنفی دانشجوئی از مبارزات جسورانه کارگران هفت تپه نیزنشان داد که هم پشتی و حمایت متقابل بخش های مختلف طبقه کارگر بویژه افزایش چشم گیری یافته و نمونه ای از همبستگی موثری است که جبهه واحد کارگری می تواند به آن قوام ببخشد و به این ترتیب جنبش کارگری به ستون فقرات جنبش امید برای رهائی همگانی مبدل شود. اما این سمت گیری حیاتی در شرایط یک حکومت سرکوبگر و فاشیستی که منظماً فعالین کارگری را تحت پیگرد قرار داده و به زندان های طولانی محکوم می کند به آسانی به دست نیامده و نخواهد آمد.علاوه بر سرکوب خشن و عریان، رژیم تلاش می کند از طریق برخی عناصر خودفروش و ایجاد شکاف درتشکل های واقعی آن ها را از درون دچار تلاشی کند. و البته کم نیستند فرقه های چپ بی اعتقاد به استقلال تشکل های کارگری و توده ای که با اقداماتی نظیر نفوذ درتشکل های واقعی و ایجاد انشعاب در آن ها به نفع فرقه خود و یا ایجاد تشکل های دست ساز و مصنوعی و دامن زدن به رقابت های فرقه ای مخرب از موانع شکل گیری همکاری میان تشکل های واقعی جوشیده از بطن پیکارهای طبقاتی کارگری به شمار می روند.

جنبش دانشجوئی کشورمان از زیر آوار سرکوب سازمانیافته چند دهۀ گذشته خارج شده و قامت راست کرده است. فریاد جسورانۀ دانشجویان با شعار «اصلاح طلب ، اصولگرا، دیگر تمومه ماجرا» دوران جدیدی را نه تنها در میان دانشجویان بلکه در کل حیات سیاسی کشور رقم زده است.در این دوره شاهد رشد و گسترش مبارزات دانشجوئی بوده ایم که نمونه های درخشان آن آذرماه ۹۸، ۱۶ آذر سال گذشته و بویژه ۲۱ دی ماه ۹۸ می باشد که فضای رعب و وحشت ناشی از سرکوب خونین و جنایتکارانه آبان ۹۸ را درهم شکست. حضور تشکل های صنفی دانشجویان در دانشگاه های مختلف سراسر کشور و مبارزات درخشان آنها علیه کالائی سازی آموزش، دفاع از دانشجویان کم درآمد در شرایط آموزش مجازی کرونائی و اعلام همبستگی با مبارزات کارگران، زنان و کلیه زحمتکشان در شرایط گوناگون، بیان دوره ای جدید از رشد و گسترش جنبش دانشجوئی است. جنبش دانشجویی زبده ترین بخش جوانان ناراضی را نمایندگی می کند و از این لحاظ ظرفیت بی همتائی در شروع حرکت های سیاسی دارد. گسترش تحصیلات عالی پایگاه طبقاتی دانشجویان از لایه های میانی به طبقات پائین انتقال یافته و بنابراین در جنبش دانشجوئی زمینه بسیار مساعدی برای گسترش اندیشه های سوسیالیستی به وجود امده است که در شرایط حاضر جنبش دانشجوئی را به عنوان جنبشی متحد جنبش کارگری و سوسیالیستی ازاهمیت حیاتی برخوردار می سازد. اما جنبش دانشجوئی نیز با چالش های جدی دست و پنجه نرم می کند. نیروهای شبه چپ موسوم به “محور مقاومت” تلاش می کنند استکبارستیزی ارتجاعی جمهوری اسلامی را به عنوان یک مقامت ضدامپریالیستی قالب کنند. آن ها متحد بسیج دانشجوئی به مثابه عقبه فاشیستی نیروهای اصول گرا در میان دانشجویان هستند که با لشکری از رسانه ها، نهادها و تشکل های رنگارنگ و دستگاه های سرکوب رژیم حمایت می شوند. بخش دیگری از نیروهای دانشجوئی نیزبدون توجه به مسائل صنفی توده دانشجو و تلاش در تازاندن جنبش بی توجه به توازن قوا، پیوند تشکل ها دانشجوئی با توده های دانشجو را تضعیف می کنند.

حالا دیگر بیش از پیش روشن شده است که زنان آتشفشانی زیر پای جمهوری اسلامی اند. استبداد دینی برای مهار این آتشفشان فعال و هر دم شعله ور شونده، ۲۸ نهاد و سازمان کنترل کننده ایجاد کرده و بودجه های کلان به آن ها اختصاص داده است. نقش درخشان زنان در مبارزات روزمره کارگران زن، پرستاران، معلمان، دانشجویان، بازنشستگان و چه در مبارزات زنان هنرمند و صاحب قلم و اندیشه، حاکمیت اسلامی را به استیصال کشانده است. تمدن سوسیالیستی بی شک تمدنی زنانه تر خواهد بود و حرکت به سمت سوسیالیسم بدون زنانه تر شدن نظام ارزشی و حوزه های مختلف فرهنگ جامعه راه به جایی نمی برد. به همین دلیل ، مبارزه برای رهایی زنان از زنجیرهای مردسالاری، همیشه و همه جا یکی از عناصر حیاتی و ثابت جنبش سوسیالیستی بوده است؛ اما در کشوری که دفاع از کهتری زنان در رأس اصول ایدئولوژیک استبداد حاکم قرار دارد، این مبارزه اهمیت ویژه ای پیدا می کند. نقش زنان در مبارزات روزمره بخش های گوناگون جنبش مبارزاتی و مطالباتی نیز هر روز گسترده تر از پیش می شود. اغراق نیست اگر گفته شود که زنان پرچمداران مبارزه علیه استبداد دینی و استثمار طبقاتی و سرکوب های اجتماعی هستند.

در کشور چند ملیتی مانند کشور ما، مسأله ملی یکی از حساس ترین مسائلی است که آینده آزادی ، دموکراسی و حتی موجودیت کشور به حل آنها بستگی دارد. نیمی از مردم ایران حتی در خانه و زادگاه خود ایرانیان ناتنی شمرده می شوند و از حق بدیهی آموزش به زبان مادری خود محرومند. و متأسفانه بسیاری از جریان های مخالف با جمهوری اسلامی در بهترین حالت ترجیح می دهند این بی حقی بزرگ را مسکوت بگذارند. و این در حالی است که خشن ترین بازوی سرکوب جمهوری اسلامی عمدتاً برای خفه کردن ملیت های زیر ستم به کار گرفته می شود و موذیانه ترین و خطرناک ترین بخش طرح های آمریکا و متحدان منطقه ای آن نیز نفوذ در صفوف جنبش های ملیت های زیر ستم را هدف قرار داده است. در صد سال گذشته جنبش سوسیالیستی ایران مدافع قاطع حق تعیین سرنوشت ملیت های ایران و اتحاد داوطلبانه آن ها درچهارچوب ایران بوده است و در این دوره نیز جنبش های ملی در کشورمان متحد جنبش کارگری و سوسیالیستی بوده اند.اما متاسفانه درچند دهه گذشته با دگرگونی های به وجود آمده در رهبری جنبش های ملی، گرایش چپ در جنبش ملی تضعیف و گرایش های ناسیونالیستی تقویت شده است. بازی در بساط سیاست های آمریکا و متحدان منطقه ای و پیوستن بخش هائی ازرهبران جنبش های ملی به شورای مدیریت دوران گذار با آن که این تشکل بورژوائی جمهوری خواه تنها به شکل نیم بند حقوق ملی را به رسمیت می شناسد، خصلت نمای این تحول منفی و تاسف بار است که هم مبارزه برای حقوق ملی و هم آزادی و دمکراسی و برابری درایران را تضعیف می کند. اما تحول امیدبخش در مناطق ملی ایران رشد تشکل ها و پیکارهای کارگران، معلمان، کادر بهداشت و درمان، پاکبانان … و در کنار آن ها رشد جنبش های اجتماعی مانند جنبش جوانان، زنان و محیط زیست است که زمینه را برای تقویت عنصر اجتماعی در جنبش ملی و پیوند با جنبش سراسری مطالباتی و سایر جنبش های اجتماعی در ایران را تقویت می کند.

نگاه کالائی، سرمایه دارانه، سودجویانه و سوداگرانه به طبیعت، محیط زیست در کشورمان را با مشکلات جدی روبرو ساخته و زندگی نسل های آینده کشور را مورد تهدید قرار می دهد . در برابر این سیاست به شدت جنایتکارانه، مقاومت توده ای و آگاهی رو به افزایشی در میان مردم جریان یافته است. رشد و گسترش جمعیت ها و نهاد های مستقل مدافع محیط زیست و حیات حیوانات، مقاومت مردم در برابر نابودسازی جنگل ها و مراتع، مبارزه علیه سدسازی ها و تغییرات کاربردی رودخانه ها، اعتراض به عدم مبارزه با ریزگردها و تاکید بر حفظ محیط زیست در ساختمان سازی ها و شهرسازی ها، همه و همه بیانگر رشد آگاهی توده ای در این عرصه است. جان های عاشقی که اصلی ترین سرمایه زندگی شان را برای حفظ و سلامت جنگل ها در برابر آتش افروزی های عمدی مافیای چوب و زمین فدا کرده اند، نشان از این آگاهی دارد. جان هائی که باید برابرشان سر تعظیم فرود آورد. همین مبارزات درخشان است که حساسیت نهادهای امنیتی و پلیسی حاکمیت را برانگیخته است. این سرکوبگران با دستگیری فعالان مدافع محیط زیست و انگ های نچسب به آن ها در تلاشند که جلو رشد این جنبش آینده نگر را بگیرند.

مختصات عینی وضعیت کنونی که در این نوشته به آن پرداخته شد تردیدی باقی نمی گذارد که نظام حاکم در مسیر فروپاشی اقتصادی و اجتماعی و طغیان ها و ابرخیزش های بزرگ سیاسی و اجتماعی قرار دارد. حکومت شوندگان دیگر نمی خواهند به زندگی خود مانند گذشته ادامه بدهند و حکومت کنندگان نیز دیگر نمی توانند مانند گذشته حکومت کنند. انقلاب دیگری در راه است؛ انقلابی با فرازها و فرودهای ویژه یک دوره بحران انقلابی.


ارسال نقد

نظر شما