انتخابات و مقابله با ترفند های موجود

ایران نقد

بهزاد عبدالهی

با نزدیک شدن به زمان انتخابات و گمانه زنی های بسیار که بیشتر هم بر واقعیت منطبق هستند نشان می دهد که انتخابات آینده مجلس شورای اسلامی یکی از انتخاباتهائی خواهد بود که حداقل ترین شرکت کننده ها را خواهد داشت و شاید در طول چهل سال گذشته رکوردی در اینمورد بجا گذارد و در ضمن می تواند نقطه عطفی در تقابل اعتراضی مردم و اینبار با عدم شرکت در انتخابات با حاکمیت محسوب شود . عوامل مختلفی در این عدم رویکرد و استقبال از انتخابات تاثیر داشته است که عمده ترین آنها همان ناامیدی مردم از اصلاحات درون سیستمی و همچنین نمایان شدن نقش سرکوبگرانه حکومت بجای پرداختن به مشکلات مردم و از همه مهمتر وجود فقر و فلاکت گسترده و وخامت اوضاع معیشتی و اجتماعی و فرهنگی بوده است که نا کار آمدی سیستم و عدم توانائی اش در حل بحرانهای موجود بر شدت آن افزوده است.

مردم دیگر مانند گذشته و بخصوص ده سال اول حکومت به آن اطمینان ندارند و روز بروز به سمت مخالفان آن گرایش یافته وخود به مخالف تبدیل شده اند .آن مطلبی که اکنون بیشتر از هر موضوع دیگری مطرح است خواست مردم در گذار از سیستم است سیستمی که بالهای مستبدانه خود را در همه ارکان جامعه گسترده و هر صدای اعتراضی را با شدیدترین سرکوبها پاسخ می دهد و مردم معترض را عمال اجنبی می نامد و بدینوسیله خط بطلان بر میهن پرستی مردم می کشد . مردم دیگر خواهان این نیستند که حکومت بر سرشان حاکم باشد و حکومت کند و از طرف دیگر هم حکومت نمی تواند در حل بحرانها و مخالفت های مردم راهکاری جز سرکوب ارائه دهد.

سیاستهای نئو لیبرالیستی اقتصادی را همچنان با شدت تمام ادامه می دهد و روز بروز وخامت بیشتر اقتصادی را برای مردم بهمراه آورده است مجموعه سیستم استبدادی که توانسته است عده اندکی را طی چهل سال گذشته به ثروتهای افسانه ای برساند همچنان در حال چپاول ثروتهای ملی و ارائه رانت های مختلف به کارگزاران سطح بالای خود است – بوق و کرنای مبارزه با مفاسد هم که مشخص بود از روز اول شوی تبلیغاتی بیش نیست و هرگز به مراکز اصلی فساد حمله نخواهد کرد نیز نتوانسته است مردم را به خیر بودن اقدامات متقاعد کند.

تمام این موارد و ده ها مورد دیگر باعث شده است که مردم انتخابات را نه تنها تحریم کنند بلکه از آن بعنوان اعتراضی مدنی علیه وضعیت موجود استفاده نمایند و بدینوسیله اعتراض خود و عدم اطمینانشان را به حاکمیت نشان دهند.

با تمام اینها هنوز هستند افرادی که همچنان خواهان شرکت در انتخابات هستند و صندوق رای را تنها نماد دموکراسی دانسته و فکر می کنند می توان با تکیه بر آن با وجود ساختار غلط انتخاباتی و نظارت استصوابی و مهندسی شده انتخابت به دستاورد هائی هر چند ناچیز رسید. در این بین و جدا از بعضی عوام که انتخابات مجلس برایشان همان مهر خوردن در شناسنامه و حمایت از عشیره و قبیله است، اصلاح طلبانی قرار دارند که هنوز برای حکومت قائل به وجود خصلت اصلاحی هستند. این افراد که با موج وسیع تحریم انتخابات توسط مردم روبرو شده اند، سعی می کنند با ترفند های مختلف مردم را ترغیب به شرکت نمایند. از این رو بر کنشگران سیاسی و کسانی که تحریم انتخابات را جدا از حرکت اعتراضی مهملی برای اتحاد نیروهای اپوزیسیون و برآمد آلترناتیو مردمی از درون اینگونه اعتراضات می دانند لازم و واجب است این ترفند ها را شناخته و با کار تبلیغی و ترویجی آنها را افشا نموده و هرچه بیشتر نگذارند مردم تحت اغوای این جریانها و افراد قرار بگیرند:
از مهمترین موارد استفاده شده توسط این افراد، بارز کردن نقش شخصیت ها و یزرگان اصلاح طلب است با مطرح کردن دوباره افرادی چون خاتمی و کروبی و حتی موسوی که هنوز در مورد انتخابات موضع نگرفته است، سعی می کنند مردم را تشویق نمایند که چون این افراد که ظاهراً هم مخالف حکومت هستند در انتخابات شرکت می کنند، بهتر است از آنها تقلید کرده و آنها هم شرکت کنند. و البته من فکر می کنم مقابله با نظرات اینگونه افراد بنا به تجربه های شکست مردم در پیروی از آنها راحت تر از ترفند های دیگر باشد مردم تنها با بیان تجربیاتشان قانع خواهند شد که این رهبران خود جزئی از نظام هستند و همچنان خواهان استمرار آن می باشند از اینرو برای مردمی که اصل را در گذار از حکومت می دانند، نمی تواند حضور این افراد در انتخابات دیگر قانع کننده باشد.

ترفند دیگری که سعی می شود مطرح نمایند این است که، دیگران و افراد خواهان تحریم را با سوالات زیاد و بخصوص اگر انتخاب نکنیم، پس چه راهی را پیشنهاد می کنید، مواجه کنند. بخصوص سعی می شود با ترویج دیدگاه های ضد حرکت های انقلابی و یکی دانستن انقلاب با خشونت در اصل مخاطب را خلع سلاح کنند . بنظر میرسد با این افراد باید توضیح داد که انتخابات نه تنها یکه راه رسیدن به دموکراسی نیست بلکه گاهی خود نقض دموکراسی و در جهت تحکیم نیروهای ضد دموکرات است. باید این موضوع را تشریح کرد که انتخابات تنها بالا برنده مشروعیت نظامیست که این مسائل و مشکلات را به وجود آورده است و نهاد های انتخاباتی در این نوع حاکمیت ها تنها زائده ای از نهادهای انتصابی و در خدمت استبداد هستند از این رو شرکت در انتخابات نمی تواند جز محکم تر کردن پایه های رژیم وبالا بردن مشروعیت آن و افزونتر نمودن قدرت سیاسی اش تاثیر دیگری داشته باشد – باید در مقابل سوال سفسطه آمیز آنها که چه باید کرد نیز گفته شود قرار نیست با تحریم انتخابات ما به تمام خواسته هایمان برسیم بلکه خصلت اعتراضی تحریم تنها در جهت مبارزه علیه سیستم است. تحریم انتخابات نوعی مبارزه است وتنها با به کارگیری سایر اشکال مبارزه می توان نهایتاً به نتیجه رسید و البته مهم نیست این اعتراضات نامش گذار مسالمت آمیز باشد و یا حتی انقلاب. ما مطمئناً خواهان گذار مسالمت آمیز هستیم و این حکومت است که خشونت را بر اعتراضات مسالمت آمیز ما تحمیل می کند. مفهوم انقلاب جز دگرگونی و منسوخ کردن کهنه و روی آمدن نو نیست کسانیکه سعی می کنند این مفهوم را با خشونت مترادف نمایند فقط بدنبال هراس افکنی هستند و در بهترین حالت خوشبینانه باید گفت افراد نا آگاهی میباشند که مفهوم انقلاب را نمی دانند.

از ترفند های رایج که اصلاح طلبان سعی کرده اند طی این چند ماهه اخیر مطرح نمایند همان شرکت مشروط در انتخابات است . این ترفند بر این مبنا استوار است که کاری به ساختار غلط انتخابات و حکومت ندارد بلکه شرطش تنها پذیرش کاندیداهای مورد نظر این جریان توسط شورای نگهبان است. این گروه با تقلیل انتخابات به خواستی گروهی سعی دارد همچنان در قدرت خود را شریک کند و البته خود آنها هم ترفند هائی بکار میبرند که نهایتا شورای نگهبان را مجاب به پذیرش کاندیداهایشان کند همان ترفندی که در انتخابات گذشته صورت گرفت و موجب تشکیل فراکسیون امید در مجلس شد که البته همه می دانیم عملکرد آنها هیچ رنگ و بوئی در جهت حتی اصلاح طلبی هم نداشت . استفاده از افراد کمتر شناخته شده و درجه دو و سه اصلاح طلبی که همواره گرایش به اصول گرا ها جزو خصوصیات بارز آنهاست . برای افرادی مانند تاجزاده شرکت در انتخابات یک اصل است ولی چون با موج مخالفت مردم روبرو شده اند سعی می کنند اینچنین وانمود سازند که ما خواسته هائی داریم. ولی کیست که نداند این خواسته ها بدون اعلام شدن هم توسط آنها از طرف شورای نگهبان پذیرفته است و کماکان آنها در انتخابات شرکت خواهند کرد من بعید می دانم کسانیکه این شرط را گذاشته اند در انتخابات شرکت نکنند. از اینرو این موضع ابهام آمیز و دو گانه باید شدیدا مورد انتقاد قرار بگیرد و گفته شود اصل بر ساختار غلط انتخابات است اصل بر وجود نا مربوط و غیر اصولی و ضد حقوق بشری نظارت استصوابی است نه اینکه با شرط فقط در فکر سهیم شدن در قدرت و سیستم باشید.

از ترفند های دیگر که جدیدا مطرح میشود بیان اعتراض آمیز نسبت به عملکرد نمایندگان است که با مطرح کردن آن اینگونه وانمود می گردد که ما با عملکرد نمایندگان مخالف هستیم و نمایندگان بیشتر از اینکه حرف بزنند باید به خواسته های مردم توجه کنند و بعد با ارائه یکسری خواسته ها از نمایندگان تلویحا شرکت در انتخابات را تبلیغ می کنند . باید دانست که اصل مهم برای مردم در این شرایط دیگر طرح خواسته هایشان و ارائه آنها به نمایندگان و کاندیداها نیست بلکه اصل بر تحریم انتخابات است فارغ از اینکه نماینده حرف بزند یا عمل کند. زمانیکه ما اساس انتخابات را قبول نداریم و آنرا تحریم می کنیم صحبت کردن از توقعات و انتظاراتمان از کاندیداها و نمایندگان مضحک است. ما اساسا این نهاد انتخابی را دارای ماهیت واقعی و منتخب مردم نمی دانیم. انتخابات مهندسی شده برای ما تفاوتی ندارد که این نماینده یا اون یکی بر مسندش بنشیند اصل موضوع زیر سوال است توقعات و انتظارات تنها زمانی اهمیت دارد که ما بخواهیم در انتخابات شرکت کنیم.

بدون شک ترفند های دیگری هم وجود دارد که لازم است کنشگران سیاسی و کسانیکه خواهان تحریم انتخابات با هر انگیزه ای هستند نسبت به آن حساس و علیه آنها به موضعگیری بپردازند بدون شک انفعال و بی تفاوتی در این موضوع یعنی واگذاری عرصه اعتراض به آنها و نظاره گر بودن صرف . ما اگر صحبت از تحریم انتخابات می کنیم منظورمان تحریم فعال است یعنی در کنار این مطلب که در انتخابات شرکت نمی کنیم باید به بیان مواضع و خواسته های مردم و علت تحریم ها بطور وسیع بپردازیم و ترویج نماییم تنها در این صورت است که می توان گفت تحریم نتایج مثبت خود را به بار خواهد آورد

درج نوشته ها، مقالات و مصاحبه‌ها، از کنشگران سیاسی، فکری، فلسفی صرفا جهت تعامل، شفافیت و برخورد چالشی با مباحث می‌باشد و لزوما بازتاب دهنده‌ی دیدگاه‌های سایت ایران آزاد نیست.


ارسال نقد

نظر شما