امید نیک
در ساختن هر پدیده و هر روندی سه عامل تعیین کننده شرکت دارد. به دلیل اهمیت موضوع و بیان ساده آن، از یک مثال شروع میکنیم.
در ساختن یک خانه عوامل شرکت کننده در آن عبارتند از
۱- هدف سازنده (تهیه جا و مکان برای حفاظت خود از سرما و گرما …)
۲- مصالح لازم برای ساختن.
۳- نقشه و طرح برای ساختن خانه
اکنون هر سه عامل فوقالذکر برای انقلاب و جامعه جدید لازم است.
در انقلاب ایران هدف پس از چهل و چهار سال حکومت مذهبی، بر پا ساختن حکومت غیرمذهبی است. امری که بدون استثناء از طرف تمام مردم پذیرفته شده است و حتی بخش بزرگی از مردم از عقاید مذهبی هم دست شستهاند. قربانیان بی شمار، هدف انقلاب را برای همه مشخص کرده است. یعنی از سه عامل فوق، یکی از آنها و در واقع یکی از مهمترین آنها مشخص شده است. بدین ترتیب تمام مردم، از هر قشر اجتماعی و حتی از هر گونه جنسیت، گروه سنی (بی نظیر است که کودکان دبستانی هم در این هدف اشتراک داشتند که از نظر تاریخی منحصر بفرد است)، از تمام مذاهب، از تمام قومیتها، ایرانیان داخل و خارج، داخل زندان و بیرون از زندان و…..در یک هدف مشترک شریک شدهاند. یکی از مهمترین و لااقل در اشتراک هدف، مبارزه منفی تمام اقشار اجتماعی بعد از سرکوب های خونین دهه شصت است، که رژیم را در تمامی عرصههای فرهنگی و اجتماعی و طبقاتی به چالش خاموشی کشیده بود. اما چنان به نظر میرسد که همه مردم در امتداد خطی به حرکت درآمدهاند که تاریخ معین کرده است. یعنی تمام حرکت به سوی هدف از روی “ضرورت” انجام می گیرد و در آن تصادف و اراده فردی و شخصی نقشی نداشته است. تا مدتها رژیم قایقرانی بود که قایق خود را بر روی آبهای بدون موج میراند. اما یک باره (به دلیل رشد ناموزون) موجهای سهمگین از اعماق دریا به سطح آمد و رژیم را وحشت زده و مبهوت کرد؛ نه تنها رژیم بلکه جهان و جهانیان را. از نظر تاریخی هدف خواسته شده دیگر جنبه کلی را پیدا می کند که در بیرون از زمان و مکان تاریخ ایران است. هم چنان که تنفس مردم خارج از محدوده جغرافیایی و تاریخی توسط همگان صورت میگیرد. کلی بودن هدف موجب میشود که رژیم به پایههای ایدئولوژیک حکومت خود بیاندیشد و بالتبع به دلیل بحران موجب تکه پاره شدن ایدئولوژی و نحوه حکومت رژیم میشود. بدین ترتیب به همان گفته لنین میرسیم که برای تحقق انقلاب و سوسیالیسم بر این نکته تاکید میکند که باید «تودههای مردم بر اساس تجربیات خودشان به ضرورت رسیدن به این هدف پی ببرند».
یعنی آگاهی از هدف، بخشی از نیروی عینی و ذهنی برای تحقق انقلاب است. تشخیص و تعیین هدف فقط منحصر به تحقق انقلاب نیست، بلکه هر کجا که مسئله تغییر جهان مادی وجود داشته باشد، آگاهی از هدف یکی از شروط تعیین کننده است. هم چنان که مارکس، در تفاوت کار انسان با کار زنبور عسل می گوید:
«زنبور عسل در طی هزاران سال همان کاری را در ساختن کندوی عسل انجام میدهد که اکنون بدون تغییر آن را انجام میدهد. اما بدترین معماران، خانهای جدید متفاوت از خانه قدیم میسازد چون برای ساختن خانه جدید آن را تصور میکند و قبل از ساختن خانه بر روی زمین آن را در ذهن خود می سازد.»
این روندی نیست که به کار و فعالیت آدمی خلاصه شود. هرکجا که مسئله تغییر جهان مادی وجود داشته باشد، شرط آگاهی از هدف این ساختمان وجود دارد. یک پژوهشگر در آزمایشگاه پیش از انجام تحقیقات، هدف پژوهش خود را تعیین کرده است.
نتیجه
این انقلاب اهداف خود را به شرح زیر برای تمام مردم روشن کرد و این خود اولین و بزرگ ترین دست آورد است:
۱- براندازی جمهوری اسلامی
۲- تنظیم قانون اساسی جدید
۳- تشکیل یک حکومت لائیک
۴- احقاق حقوق زنان
۵- احقاق حقوق اقلیتهای قومی و مذهبی.
اما در نظریات مارکسیستی باید بیدرنگ به این پرسش پاسخ داد که ابزار تحقق این اهداف چیست؟
نخست باید این اشتباه گذشته در درسنامههای احزاب سنتی کمونیستی اصلاح شود. در این درس نامه ها، ماتریالیسم مکانیستی جزم گرایانه دوران استالین، به جای ماتریالیسم دیالکتیک قرار داده میشود؛ که خلاصه آن هم چنان که مشهور است، این بود که وسیله و هدف به یک دیگر تبدیل میشوند. به طور مثال هدف بشر از ساختن ماشین این بود که به طور کلی، حمل و نقل آسان شود. پس ساختن ماشین نخست یک هدف بود و سپس ماشین آلات ابزارهایی شدند برای تحقق اهدافی جدید (تولید کالا- اشتغال…..)، پس با دیدگاه ماتریالیستی مکانیستی هدف به وسیله و وسیله به هدف تبدیل میشود. همین نکته معیوب بود که در آخر به این نتیجه میرسد که هدف وسیله را توجیه میکند. در صورتی که آن چه در اجتماع رخ میدهد رابطه دیالکتیکی هدف و وسیله است. به طور مثال در انقلاب کبیر فرانسه رسیدن به آزادی فردی و لیبرالیسم و عقلگرایی هدف بودند؛ اما تظاهرات و جنگهای خیابانی و انهدام زندان باستیل به این اهداف تبدیل نمیشوند بلکه تضادهای طبقاتی و شورش و جنگهای خیابانی شرایط رسیدن به هدف را فراهم میسازند. به عبارت دیگر هدف و وسیله هم جنس و همگون نیستند. هر یک از آنها طبیعت و ماهیت خاص خود را دارند. فقط رابطه هدف با وسیله یک رابطه دیالکتیکی است که از طرف تاریخ و تضادهای اجتماعی تنظیم می شود.
پس در این انقلاب، اعتصاب و اعتراض، موسیقی، آهنگسازی و … همگی در رابطه دیالکتیکی تحقق بخشیدن به اهداف فوقالذکر میباشند.اما وسیله رسیدن به هدف دو بخش است.
۱- وسایل مادی و فیزیکی
۲- برنامه
تضادهای طبقاتی از وسایل مادی اولیه و ضروری بخش اول میباشد که میباید با تشکیلات اجتماعی همراه باشد.
برنامه در صورتی که رابطه مادی و دیالکتیکی با هدف داشته باشد میتواند برای تحقق هدف به کار رود.
این دو عامل با هم عامل ذهنی را برای انقلاب میسازند. روند کنونی انقلاب ایران نشان میدهد که ضرورت هر دو عامل از طرف ایرانیان درک شده و شروع به بسط و تحقق یافتن کرده است. تنها خطری که آن را تهدید میکند پافشاری بر روی یکی از عوامل است که چیزی جز جزمگرایی و سکتاریست درپی ندارد .
ادامه دارد…