گدازه‌های آتشفشان مطالبات بر سر رژیم فقها

ایران نقد

جنبش مطالباتی همچنان ادامه دارد.

۱. جنبش مطالباتی و اعتراضی درسال گذشته، در ادامه دوره پس از خیزش دی ماه علیرغم مجموعه فشارها و مشکلات، رشد غرورانگیزی را به ثبت رسانده که در چهار دهه حیات جمهوری اسلامی بی سابقه است. اعتراضات کارگران هفت تپه، فولاد اهواز، اعتصاب سراسری کامیون داران و کامیون رانان، اعتصاب کارگران راه آهن، اعتراضات سراسری و هماهنگ متعدد معلمان، بازنشستگان، دانشجویان و دهقانان برخی از جلوه های مهم گسترش جنبش مطالباتی است.

۲. این حرکت ها در تفاوت با خیزش دی ماه، اکثراً با انتشار منشورهائی همراه بود که در آن ها نه فقط مطالبات بیواسطه بلکه بخشی از مطالبات مهم سیاسی جنبش عمومی مردم ایران علیه رژیم جمهوری اسلامی نیز گنجانده شده بود: کارگران هفت تپه و فولاد اهواز در اعتراضات خود مخالفت با خصوصی سازی ها یا خودمانی سازی های رژیم و اداره شورائی این واحدهای تولیدی را مطرح ساختند؛ در پلاتفرم چهار تشکل فراخوان دهنده اول ماه مه ( سندیکاهای شرکت واحد، هفت تپه، گروه اتحاد بازنشستگان و کمیته هماهنگی) که مورد تائید شانزده تشکل دیگر کارگری قرار گرفت علاوه بر مجموعه کاملی ازمطالبات بیواسطه کارگران، مطالباتی نظیر آزادی بیان، تحزب، عقیده، اعتراض، گردهمایی، اعتصاب و راهپیمایی، لغو هرگونه تبعیض جنسیتی، مذهبی، ملی و قومی در محیط کار و جامعه ومخالفت با دخالت کشورهای دیگر نیز جای گرفته بود؛ در پلاتفرم معلمان علاوه بر مطالبات بیواسطه معلمان، توقف خصوصی سازی درنظام آموزشی کشور، حق تشکل یابی مستقل نیز گنجانده شده بود؛ در بیانیه های تشکل های صنفی دانشجویان نیز مخالفت با خصوصی سازی نظام آموزشی و دانشگاهی و یا “دانش بنگاه” جایگاه مهمی به خود اختصاص داده بود.

۳. حمایت ها و هم پشتی های جنبش های هم سرنوشت، پدیده های غرور انگیزی است که چون ستاره های درخشان به آسمان جنبش مردمی یک سال گذشته زیبائی خاصی بخشیده است. حمایت دانشجویان، معلمان، بازنشستگان و مردم شهرهائی مانند شوش و اهواز…از اعتراضات هفت تپه و فولاد اهواز، بازتاب این حمایت و هم پشتی در حال عروج است. پیوند مطالبات توده های شهری و کارگران، نمونه های برجسته ای از اجتماعی شدن جنبش اتحادیه ای را به صحنه آورده که می تواند نقش الگو وار در پیکارهای آینده کارگری داشته باشد.

۴. در اول ماه مه امسال همکاری تشکل های کارگری به طور موردی و در عمل، به یک جبهه واحد کارگری در طرح مطالبات و اقدام عملی مشترک ارتقاء یافت. چهار تشکل فراخوان دهنده با انتشار یک منشور مطالباتی، کارگران را به تجمع مشترک فرا خوانده و تشکل های دیگر کارگری نیزبا پاسخ مثبت به این فراخوان به اقدام مشترک اول ماه مه پیوستند. اگرالگوی همکاری به ثمر نشسته در اول ماه مه یا جبهه واحد کارگری ادامه یابد، نوید بخش یک مرحله کیفی پیشرفته تر درهمکاری پیکارجویانه تشکل های جنبش کارگری ایران خواهد بود. اقدام دوم ماه مه توسط معلمان نیز نشان دهنده بلوغ اعتراضات معلمان به مثابه یکی از فعال ترین بخش های طبقه کارگر ایران است. طرح روز شهادت دکتر خانعلی از رهبران جنبش معلمان در رژیم شاه به عنوان روز معلم به جای مطهری، که رژیم جمهوری اسلامی مبلغ آن است، و نیز پلاتفرم مطالباتی آن ها، نشان دهنده انسجام جنبش مطالباتی معلمان ومرزهای شفاف آن ها با آلترناتیو های فرصت طلب و ارتجاعی است.

۵. جنبش زنان در ادامه اقدام شجاعانه ویدا موحد همچنان ادامه یافته و نشان دهنده آن است که پدیده «دختران خیایان انقلاب» یک موج زودگذر نبوده است. اکنون زنان و دختران بیشتری در خیابان ها بدون حجاب اجباری راه می روند و یا در ماشین با پوشش اختیاری رانندگی می کنند. اگر چه این اقدام زنان با مقابله به مثل سرکوبگرانه و خشن نیروهای انتظامی مواجه می شود، اما رفته رفته پایه های حجاب و پوشش اجباری تحمیل شده جمهوری اسلامی را سُست می کند. زن ستیزان و تاریک اندیشان حاکم در برابررشد بی سابقۀ اعتراضات زنان، از سوئی سرکوب جنبش اعتراضی زنان تحت عنوان مبارزه با کم حجابی، شل حجابی، بد حجابی، بی حجابی را تشدید کرده اند، و از سوی دیگر با تصویب یک سلسله قوانین، مانند قانون علیه آسید پاشی، قانون برابری دیه و … تلاش می کنند با تغییرات ظاهری و سطحی فشار جنبش زنان را کاهش دهند. اما با اطمینان می توان گفت که جنبش زنان امروز درخط مقدم نافرمانی مدنی در پیکارتوده ای با آپارتاید جنسیتی جمهوری اسلامی قرار دارد. یکی دیگراز ویژه گی های جنبش زنان در سال گذشته شرکت فعال زنان در جنبش معلمان، بازنشستگان و نیز کارگران بود که گواه نشانه های اولیه زنانه شدن جنبش کارگری و کارگری شدن جنبش زنان است.

۶. درجنبش های ملی نقش تشکل های کارگری و مدنی و پیکارهای آن ها افزایش یافته است که می تواند عامل مهمی در کاهش نقش ناسیونالیسم قومی وملی این جنبش ها باشد. اما رهبران ناسیونالیست احزاب کرد ایرانی از سوئی دل به سیاست های دولت ترامپ بسته و از سیاست «رژیم چنج» طرفداری می کنند و از سوی دیگر وارد مذاکره و گفتگو با نمایندگان جمهوری اسلامی برای حل مسئله کرد می شوند. پذیرش گفتگوی چهار حزب کردی با میانجی گری سازمان غیردولتی نروژی “نوریف” در راستای همین توهم است که گویا در شرایط حاضر مذاکره با جمهوری اسلامی می تواند نقشی در حل “مشکل کرد” و یا مسئله کرد داشته باشد.

۷. دردوره اخیر بهره برداری جنبش های اعتراضی از شبکه های اجتماعی برای برقراری ارتباط میان فعالان و شبکه سازی از پائین، فرموله کردن و طرح مطالبات مشترک جنبش ها، نقش بسیار مهمی دررشد جنبش مطالباتی و طبقاتی ایفاء کرده است. رژیم جمهوری اسلامی که در هم شکستن تسلط خود بر نظام رسانه ای را بر نمی تابد تلاش کرده است که با گسترش سرکوب امنیتی فعالان در شبکه های اجتماعی، فیلترکردن شبکه های اجتماعی و یا ایجاد شبکه های اجتماعی بومیِ تحت کنترل، تسلط مجدد خود بر شریان های ارتباطی را ابقاء کند اما در همه تلاش هائی ازاین دست شکست خورده است.

در یک جمع بند می توان گفت که در سال گذشته اولاً، جنبش مطالباتی و اعتراضی گسترش و عمق بیشتری پیدا کرده است، ثانیاٌ، کارگران و زحمتکشان نه به شکل یک توده بی شکل بلکه هر چه بیشتر به صورت متشکل و با مطالبات مشخص و فرموله شده خود به اعتراض پرداخته اند، ثالثاً، این جنبش ها حمایت، هم پشتی و همکاری بیشتری با هم داشته اند، رابعاً، جنبش ها مطالبات خود را با انسجام بیشتری مطرح ساخته اند. و خامساً، در روند رشد جنبش ها، در کنار درخواست های بی واسطه، مطالبات عمومی سیاسی مانند برابری حقوقی شهروندی، کالازدائی از خدمات عمومی، مخالفت با خصوصی سازی ها، اداره شورائی، آزادی همه زندانیان سیاسی و بالاخره آزادی های همه جانبه و فراگیر سیاسی نیز مطرح و به این ترتیب سرفصل های پیوند جنبش مطالباتی با جنبش عمومی سیاسی در آوردگاه واقعی مبارزه را شکل داده است. و نهایت آن که مطالبات مطرح شده در جنبش واقعی در عرصه های گوناگون کانون های واقعی انکشاف جنبش مطالباتی هستند که باید به طورهمه جانبه مورد پشتیبانی تشکل ها و نیروهای طرفدار زحمتکشان قرار گیرند.


ارسال نقد

نظر شما