ویژگی های موقعیت کنونی، رژیم فقها
خیزش دی ماه ۹۶ برجسته ترین نقطه عطف در تکوین بحران عمومی سیاسی بود که درشرایط درماندگی و شکنندگی رژیم جمهوری اسلامی، تکوین بحران در راستای یک موقعیت انقلابی را هموار ساخت. رژیم جمهوری اسلامی نتوانسته است عوامل اصلی این بحران عمومی را خنثی سازد. زیرا:
۱. سرخوردگی مردم از رژیم نه فقط کاهش نیافته بلکه به شکل همه جانبه ای افزایش و تعمیم یافته است.
۲. رژیم جمهوری اسلامی نه فقط قادر به مهار بحران های چندگانه و در هم تنیده خود (اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، فروپاشی هر چه بیشتر مشروعیت) نیست بلکه این بحران ها همچنان درحال تعمیق و گسترش هستند.
۳. تضادها و شکاف های درون رژیم و چند پارگی آن علیرغم تهدید از بیرون و کابوس وقوع “انقلاب از پائین” برای حاکمان، همچنان ادمه دارد.
۴. جنبش های اعتراضی شجاعانه نظیر اول و دوم ماه مه و از آن پس نیز اعتصابات بازنشستگان، تظاهرات دانشجویان در مخالفت با حجاب اجباری، مقاومت وسیع و توده ای زنان در برابر افزایش فشارهای رژیم، اعتراضات روزمره کارگری و مدنی همچنان ادامه دارد.
عوامل پیش روی جنبش مطالباتی و موانع فرا راه آن
با این وصف شاهد عوامل دیگری هستیم که می توانند بر آهنگ گسترش جنبش ها و به ویژه خصلت سیاسی شدن هر چه بیشتر آن ها تاثیر منفی بر جای بگذارد. این عوامل دردرجه اول عبارتند از:
الف. فقدان یک آلترناتیو سیاسی که با گسترش نفوذ توده ای، راه رهائی از رژیم جهنمی جمهوری اسلامی را در برابر عموم مردم قرار دهد.
واقعیت این است که آلترناتیو سلطنت با طرح”ناسیونالیسم باستان گرا”و نیز آویختگی آشکار به سیاست «رژیم چنج آمریکا» و قدرت های خارجی، در شرایط حاضر فاقد مقبولیت لازم برای مبدل شدن به یک آلترناتیو توده ای موثر بوده است. سلطنت و رسانه های مبلغ و حامی آن تنها بر نوستالژی دوره پهلوی و رنگ آمیزی فریبکارانه و مبالغه آمیز آن متمرکز شده اند و حرف روشن و طرح شفافی برای مطالبات گوناگون و پرشمار مردم ندارند.
جمهوری خواهی لیبرال نیز که گروه بندی های متعدد آن در پی آلترناتیو سازی از بالای سر جنبش مردمی هستند به علت اختلافات لاینحل بر سر ائتلاف یا عدم ائتلاف با سلطنت طلبان، مرزبندی و یا همراه شدن با سیاست «رژیم چنج» آمریکا، نوسان میان اصلاح طلبی، تحول خواهی و براندازی، ناپیگیری در طرح شفاف آزادی های بی قید و شرط سیاسی ومبانی روشن دمکراسی از جمله عدم پاسخگوئی به حل مسئله ملی( که یکی از حادترین مطالبات بیش از نیمی از جمعیت کشور است) و بویژه سترونی کامل در پاسخ به مطالبات اقتصادی و اجتماعی اکثریت مردم ایران برای پیوند مبارزه نان با آزادی، نفوذ توده ای قابل اتکائی ندارد.
از خیزش دی ماه ۹۶ به این سو، پاپگاه طبقاتی و توده ای آلترناتیو سوسیالیستی در پیکارهای مطالباتی بخش های گوناگون کارگران و زحمتکشان به شکل بی سابقه ای درمقایسه با چهار دهه حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی وارد صحنه شده و همین واقعیت به نوبه خود ضعف مزمن و حاشیه ای بودن چپ سازمان یافته را نمایان تر ساخته است.تردیدی نباید داشت که شکستن بن بست کنونی برای رهائی از جهنم جمهوری اسلامی و گشودن مسیر آزادی، دمکراسی و برابری در گرو ضرب آهنگ شکل گیری آلترناتیو سوسیالیسی قرار دارد.
ب. سیاست رژیم چنج ترامپ و تحریم های فلج کننده و افزون بر آن تشدید تنش های نظامی از جمله عواملی است که می تواند به محتاط شدن جنبش های مطالباتی و توده ای منجر شود. رژیم جمهوری اسلامی اکنون از برکت سیاست های تنش افزای دولت آمریکا و متحدان منطقه ای اش برای بزرگ کردن خطر تهدید خارجی و جنگ، برای انداختن شکاف در میان مردم بهره برداری می کند.
ج. تاثیرفلج کننده تحریم های اِعمال شده توسط دولت آمریکا که حاصل آن گسترش سونامی بیکاری و افزایش جهش وار فقرو فلاکت است با تضعیف موقعیت اقتصادی و اجتماعی زحمتکشان و تهی دستان، آن ها را به حاشیه نشینی رانده است. شمار به حاشیه رانده شدگان با افزایشی جهش وار، اکنون بیش از یک سوم جمعیت شهری کشور را تشکیل می دهد. در شرایط فقدان نظام تامین اجتماعی، رژیم جمهوری اسلامی این توده وسیع محروم و زحمتکش را به میزان زیادی به سیستم صدقه بخشی یا بسته های حمایتی “کمیته امداد امام” وابسته کرده است. مضاف بر آن، نظام صدقه بخشی جمهوری اسلامی که توسط نهادهای وابسته به دستگاه های امنیتی سازمان می یابند وسیله ای برای کنترل زندگی روزمره مردم وخنثی سازی پیشگیرانه ظرفیت اعتراضی و انفجاری این بخش از محرومان کشور است.
د. و بالاخره نباید فراموش کرد که رژیم به ویژه در ماه های اخیر سیاست سرکوب گزینشی و کادرزنی خود را به شدت افزایش داده است. هدف این سرکوب ها محروم ساختن جنبش های مطالباتی، توده ای و مدنی از رهبرانشان، گسترش فضای رعب و ترس برای خاموش ساختن اعتراضات است. چهار دهه از حاکمیت جهنمی رژیم جمهوری اسلامی نشان می دهد که آن ها به هر وسیله و جنایتی برای حفظ حاکمیت خود و خاموش ساختن اعتراضات مردم متوسل خواهند شد.
جمهوری اسلامی بار دیگر به خاطر قمارهسته ای و سیاست منطقه ای ارتجاعی اش که صدمات آن دست کمی از قمار هسته ای ندارد به لبه پرتگاه بازگشته و همراه خود زندگی مردم کشورمان را نیز درخطر سقوط در این پرتگاه قرار داده است. اگر چه عوامل چهارگانه بالا می توانند در دامنه و سطح اعتراضات تاثیرگذار باشند اما جنبش مطالباتی و توده ای در مواجه با واقعیت های سرسخت اقتصادی و اجتماعی، جنگ های موضعی و سنگر به سنگر خود را همچنان ادامه می دهد. اما اگر هواداران سوسیالیسم نتوانند با آهنگی متناسب با تحولات پرشتاب کنونی در ایران ، به نیرویی سازمان یافته و کارآمد تبدیل شوند، سرنگونی جمهوری اسلامی در بهترین حالت به یک “انقلاب منفعل” و محافظه کار منجر خواهد شد و شکل گیری یک نظام جایگزین دموکراتیک برخاسته از پائین و متکی به پائین را ناممکن خواهد ساخت.