این نوشته نقدی است بر سند سیاسی حزب چپ ایران(فدائیان خلق).
واقعیت این است که تکرار مشکلات ومعضلات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و مدنی که مردم با گوشت و پوست و استخوان در طی چهار دهه با آنها سر وکار دارند یک مسئله است و تحلیل تئوریک و سیاسی این مشکلات، ریشهیابی معضلات، پیش بینی وقایع در چشم انداز و ارائه شفاف و بدون ابهام راه حلها مسئلهای دیگر.
این نوشته که با نام سند سیاسی منتشر شده است نه یک بیانیه سیاسی، نه یک برنامه، و نه یک فراخوان است که تکلیف خواننده را روشن سازد. گفتارهای این سند در عمل هیچ تفاوتی با تجزیه وتحلیل های ، بی بی سی، رادیو فردا، من وتو و … ندارد. چون بر اطلاع و دانش خواننده بیش از آنکه در این بنگاههای سخنپراکنی آمده و میآید چیزی نمیافزاید و از آن مهمتر معلوم نمی سازد که تفاوت مضمون این سند با مسائل مطرح شده از طرف این بنگاههای سخن پراکنی در چیست.
- در این سند از دیدگاه سیاسی، هیچ تحلیل طبقاتی مستندی از هیئت حاکمه سیاسی ایران نشده و معلوم نگردیده که این حاکمان وابسته به کدام قشر و طبقه اجتماعی و اقتصادی میباشند. در توصیف وضعیت سیاسی مملکت، نظریات لیبرالیستی با سوسیالیستی ادغام شده است و در بسیاری جهات مانند آزادی، مسائل لیبرالیستی بر خواستههای سوسیالیستی پیشی گرفته است. شاید یکی از دلائل این موضوع ترکیب طبقاتی اعضای حزب چپ ایران (فدائیان خلق) باشد.
- در تحلیل اوضاع سیاسی در این سند ادعا میشود که جمهوری اسلامی در بنبست قرار گرفته است و راه برون رفتی ندارد ولی دلیلی برای آن ذکر نمیشود چون معلوم نیست که نویسندگان این سند به ماتریالیسم تاریخی و دیالکتیک تاریخی پایبند هستند یا خیر. در جائی از این سند به اینکه مجلس و دولت فاقد قدرت تصمیمگیری هستند استناد شده ولی توضیح نمیدهند که ولایت فقیه چگونه مسبب این اوضاع است و کدام اقشار و طبقات منافعشان با ولایت فقیه یک جا شده است. به هر حال پایگاه طبقاتی هیئت حاکمه و به ویژه ولایت فقیه معلوم نیست. (فی المثل به منتظری که واضع ولایت فقیه بود توجه شود).
- در تحلیل سیاسی از نقش ایدئولوژی اسلامی هیئت حاکمه در اداره مملکت چشمپوشی شده است و تکلیف مبارزه و یا مصالحه با این ایدئولوژی از طرف حزب چپ معلوم نشده است. (مواضع آیت الله کیانوری را دراین مورد باید به یاد آورد).
- هیچ تحلیل و تخصیصی از چگونگی سهم سیاسی سپاه، بسیج و سازمانهای اطلاعاتی و قوه مجریه، مقننه و قضائیه در حکومت داده نشده است و فقط به عیوب و نواقص آنها اشاره شده است و معلوم نیست که در انقلاب آیندهی ایران هر کدام از آنها چه نقشی خواهند داشت و سرنوشتشان چه خواهد شد.
- در این سند به صراحت گفته نمی شود که آیا حزب چپ ایران (فدائیان خلق)، در انتظار انقلاب در ایران است یا منتظر تحولات سیاسی اجتماعی!
- اگر قرار بر انقلاب باشد این انقلاب دموکراتیک وملی است؟ و یا سوسیالیستی؟
- حزب چپ ایران با توجه به گذشته سازمان اکثریت و همپالگی شدن با حزب توده در کمال شرمساری «فدائیان خلق» را در پرانتز نوشته است. اگر این حزب چپ دنباله همان سازمان فدائی است با شجاعت ابراز شود تا کسی گمراه نشود و اگر سازمان و حزبی جدید است چرا با شرمندگی از «فدائیان خلق» نام میبرد؟!
- در این سند معلوم نمیشود که حزب چپ ایران یک حزب پرولتاریی طراز نوین میخواهد باشد یا یک حزب سوسیال دموکرات؛ تا تکلیف نیروهای انقلابی و مردم روشن شود.
- در این به اصطلاح سند سیاسی اشاره شده که جمهوری اسلامی به بنبست رسیده ولی از به بنبست رسیدن خود حزب چپ در عرصه سیاست بین المللی چشمپوشی میکند و نمیگوید که در مقابل جنگ احتمالی ایران آمریکا چه باید کرد و اگر رژیم فقها با آمریکا از در مصالحه در آمد چه موضعی خواهد گرفت.
- در مورد سیاست خارجی حزب چپ ایران از سیاست موازنه منفی دکتر محمد مصدق نامی برده نشده است.
- این حزب تکلیف خود را در مقابل دار و دستهی پوتین در روسیه، اتحادیه اروپا، هلال شیعه جمهوری اسلامی، عراق، سوریه، حزب الله و حوثیهای یمن روشن نمیسازد.
- حزب چپ ایران روش مبارزه برای گذار از جمهوری اسلامی و یا براندازی آن را به روشنی بیان نمیکند و فقط دم از دموکراسی و مبارزات مدنی میزند؛ در حالی که مردم ایران مواجه با رژیم تا به دندان مسلح جمهوری اسلامی هستند که بیش از یک میلیون نفر مسلح با قانون آتش به اختیار دارا می باشد.
- این حزب تکلیف خود را با مسئله قومیتهای ایرانی و اقلیت های مذهبی روشن نمیکند و به روشنی تصریح نمیکند که در ایران آینده حکومتی فدرال خواهیم داشت یا نه و بالاخره حقوق اقوام چگونه تامین خواهد شد؟
- این حزب از گروه های چپ و آزادیخواه درخواست اتحاد میکند ولی به روشنی مشخص نمیکند که منظورش پیوستن و ادغام دیگر نیروها در حزب است و یا تشکیل یک جبهه متحد خلق؟ و یا چیز دیگری؟
- هنوز انقلاب پیروز نشده و حزب چپ در قدرت قرار نگرفته، با کنار گذاشتن بعضی از سازمانها و گروهها، ظن انحصارطلبی دامن زده میشود.
- اگر این یک سند سیاسی است نباید در آن موضوعات تقویمی و ضمنی وجود داشته باشد. وقتی گفته میشود ما با همه سازمانهای ایدئولوژیک و وراثتی و سلطنتطلب مخالف هستیم باید مشخص نماید که آیا منظورش سازمان مجاهدین، جبهه ملی، رضا پهلوی و یا کدام نیرو هاست. اگر این گروهها نیروی اجتماعی هستند باید دلیل حذف آنها به روشنی مشخص شود؛ نه اینکه چون این نیروها با سلیقهی حزب چپ مخالف هستند باید کنار گذاشته شوند.
- سند سیاسی یک ساختار و نحوه نگارش خاص خود را دارد. بهتر است نویسندگان حزب چپ سندهای منتشر شده در ایران از انقلاب مشروطیت به بعد را وارسی میکردند تا اعلامیه را با سند سیاسی اشتباه نگیرند.
- حزب چپ ایران تاکید میکند که باید از بنبستهای رژیم کنونی ایران عبور کرد. یعنی ملت ایران باید از دستگاه های نظامی، امنیتی، قضائی، اقتصادی و اجتماعی-فرهنگی جمهوری اسلامی عبور کند. حزب چپ ایران باید معلوم کند که این عبور چگونه و با چه اهرمهایی ممکن میشود و علاوه بر آن هدف آن چیست و باید به کجا رسید؟ این که بطور منفی گفته شود که باید به رژیمی رسید که مذهبی نباشد، استبدادی نباشد، میلیتاریست نباشد، ایدئولوژیک نباشد… نباشد… نباشد، به این معنی است که با یک دیالکتیک منفی سر و کار داریم و به همان چیزی خواهیم رسید که در اول انقلاب ۵۷ با رهبری خمینی رسیدیم که میگفت: جمهوری اسلامی، استبدادی نیست، ظالم نیست، سرمایهداری نیست، سوسیالیستی نیست و … نیست. به قول شاملو که همان موقع میگفت «پس این جمهوری چی هست؟!»
- تکامل هر پدیدهای براساس حرکت عناصر درونی آن و تضادهای درونی آن رخ میدهد. در این سند معلوم نشده که تضاد اصلی کنونی در جامعه و نحوه تکامل و حرکت عناصر درونی آن چگونه است تا بتوان در باره آینده صحبت کرد و گفت که چه باید کرد و چه باید باشد. نمونه این مطلب سر در گمی حزب چپ در مقابل مسئله اقلیتهای قومی و مذهبی است که فقط مدعی است به آنها ظلم نخواهد شد(!). اما چگونه؟ و ایران بعدی از چه ساختاری برای تضمین این مهم باید برخوردار باشد؟
کاوه آهنگر
برای دسترسی به «سند سیاسی حزب چپ ایران (فداییان خلق)» اینجا کلیک کنید.