پرویز شاپور، پدر کاریکلماتور

ایران یادداشت‌ها

پنجم اسفندماه سال ۱۳۰۲ شمسی -در قم به قول خودش و در تهران به قول شناسنامه‌اش- از در ورودی زندگی وارد شد و پانزدهم مرداد سال ۱۳۷۸ قلبش برای شنیدن رازی که مرگ با دلش در میان نهاد سکوت کرد و پیکرش را به گورستان هدیه داد؛ و همان‌گونه که وصیت کرده بود او را در خودش به خاک سپردند. روحش شاد و یادش گرامی باد.
چند نمونه از کاریکلماتورهای زیبای پرویز شاپور:

  • سلام متواضع‎ترین واژه‌هاست.
  • سایۀ درخت چون ریشه در خاک ندارد، نمی‎تواند سرپا بایستد.
  • دود سرگرم بالا رفتن از سقوط است.
  • غرور سیل اجازه نمی‎دهد از زیر پل بگذرد.
  • عاشق خربزه‎ام زیرا مثل هندوانه تخمه‎هایش را در سلول انفرادی محبوس نمی‎کند.
  • گلی که بر قلّه روییده بود حکایت از کوهنوردی بهار می‎کند.
  • قلبم را با قلبت میزان می‌کنم.
  • آدم ولخرج قرض پس‌انداز می‌کند.
  • گربه از درخت بالا می‌رود و من لبخندزنان پایین آمدن درخت از گربه را به تماشا می‌نشینم.
  • برای اینکه پشه‌ها کاملاً ناامید نشوند، دستم را از پشه‌بند بیرون می‌گذارم.
  • اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان می‌سازم.
  • دلم به حال ماهی‌ها می‌سوزد چون هیچ‌کس اشکشان را نمی‌فهمد.
  • وقتی عکس گل محمدی در آب افتاد، ماهی‌ها صلوات فرستادند.
  • گربه بیش از دیگران در فکر آزادی پرندهٔ محبوس است.
  • به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد.
  • هر درخت پیر، صندلی جوانی می‌تواند باشد.
  • به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است.
  • روی همرفته زن و شوهر مهربانی هستند!
  • غم، کلکسیون خنده‌ام را به سرقت برد.
  • بلبل مرتاض، روی گل خاردار می‌نشیند!
  • قطرهٔ باران، اقیانوس کوچکی است.
  • قلبم پرجمعیت‌ترین شهر دنیاست.
  • به نگاهم خوش آمدی.
  • پایین آمدن درخت از گربه.
  • زندگی بدون آب از گلوی ماهی پایین نمی‌رود.
  • جارو، شکم خالی سطل زباله را پر می‌کند.
  • فواره و قوه جاذبه از سربه سر گذاشتن هم سیر نمی‌شوند.
  • باغبان وقتی دید باران قبول زحمت کرده، به آبپاش مرخصی داد.
  • فاصله بین دو باران را سکوت ناودان پر می‌کند.
  • فریاد زندگی در سکوت گورستان ته‌نشین می‌شود.
  • همه مردم جهان به یک زبان سکوت می‌کنند.
  • زبان هم فیلتر دارد.

مهدی فرج اللهی


ارسال نقد

نظر شما