قتل ددمنشانه مجید کاظمی، سعید یعقوبی و صالح میرهاشمی در پروندۀ «خانه اصفهان» به دستور مستقیم دبیرخانه شورای امنیت ملی جمهوری اسلامی، همانند بسیاری دیگر از پروندههای مشابه، جنایتی سازمانیافته و قتل عمد حکومتی است. در پرونده این سه جوان بی گناه، حتی دادستانی نتوانسته بود علیرغم شکنجههای وحشیانه و پرونده سازیهای مذبوحانه، حکم قتل به آنها نسبت دهد و یا حتی از پیدا شدن سلاح در دستان آنها سخن بگوید. این نشان میدهد که حکومت اسلامی به قول زنده یاد نوید افکاری؛ «برای طناب دارشان دنبال یک گردن میگردند». واقعیت این است که موج اعدامها در سراسر کشور، اعدام به اتهام قاچاق مواد مخدر، اعدام محکومان جرائم گوناگون و پخش اخبار آن به صورت گسترده، دستگیری فعالان کارگری و مدنی بطور گسترده، از هدفی آشکار سخن می گوید؛ حاکمیت می خواهد به مردم ایران این پیام را برساند که برای نجات خود، برای جلوگیری از پیشروی مردم، برای قوت قلب دادن به اندک هوادارانش، از هیچ جنایتی فروگذار نیست. در همین راستا، هم زمان با موج اعدامها، حکومت اسلامی دهها نفر از فعالآن کارگری و مدنی را به شیوهای وحشیانه در سنندج دستگیر کرده، به تجمع خانواده آنها حمله کرده و آنها را مورد ضرب و شتم قرار داده است.
اگر هدف رژیم از موج گستردۀ اعدامهای ضدبشری و دستگیری فعالان سیاسی و مدنی، ترساندن مردم است، حوادث دو روز پس از اعدام آن سه جوان بیگناه اصفهانی، عکس آن را نشان داد. دختران و پسران شجاع کشور در بسیاری از شهرهای ایران به خیابانها آمدند و فریادهای رسای خود را در قالب شعارهای زیبا به سراسر جهان مخابره کردند. دانشجویان در همدردی با خانوادههای داغدار رخت سیاه بر تن کردند و با تحصن و شعار نویسی خشم خود را بیان داشتند. بخش اعظم تشکلهای صنفی و مدنی با انتشار بیانیههای اعتراضی، اعتراض خود از این جنایت را علنی ساختند. نامداران عرصه هنر و سینما، در استوریهای خود، نفرتشان از کشتار جوانان را ابراز داشتند. ایرانیان خارج از کشور با گردهمآییها و تظاهرات در شهرهای گوناگون جهان همبستگی خود را با جوانان و مردم ایران اعلام کردند.
حکومت اسلامی به پایان خط رسیده است. این را بسیاری از نیروهای درونی حکومت هم دریافتهاند. برخی از آنها به حاکمیت هشدار میدهند که زمان دارد از دست میرود و سیاست کشتار درمانی، راه در هم شکستن تمام عیار حاکمیت دینی را هموار میسازد. اما هسته سفت قدرت و شخص خامنهای ضحاک گوشش حتی به توصیههای خودیهاشان هم بدهکار نیست. آنها تصور میکنند جامعه در شرایط دهه ۶۰ است که با کشتار و سرکوب هزاران نفر از مخالفان سیاسی به حیات خود ادامه دهند. امروز در شرایطی که اکثریت جامعه توان سیر کردن شکم خود را ندارد، از سقفی بالای سر، پوشاک مناسب، هزینه تحصیل، شغل مناسب، تعطیلات مناسب، خدمات بهداشتی و درمانی محروم است، در شرایطی که روزانه کولبران و سوختبران را به قتل میرسانند، هر روز زنان و جوانان را در خیابانها به بهانه حجاب و خرافات مذهبی تحقیر میکنند، در شرایطی که فساد تا مغز استخوان ارکان حکومت رسوخ کرده و آقازادهها و سران حکومت از غارت اموال عمومی میلیاردها دلار به جیب زدهاند و در مقابل میلیونها جوان فارغالتحصیل بیکار از زندگی معمولی محرومند، در شرایطی که کارگران، معلمان، زنان، جوانان، روشنفکران، اقلیتهای جنسی و فرهنگی و ملیتهای تحت ستم در ایران هیچ امیدی به این حکومت فاسد و جنایتکار ندارند و علیه آن شورش کردهاند، نمیتوان با سرکوب و اعدام، یک جنبش عظیم اجتماعی را سرکوب کرد. حکومت نه توان حل بحران اقتصادی را دارد و نه توان مقابله با فساد را و قادر به اجرای هیچ رفرمی هم نیست. بنابراین سرکوب تمام عیار، تنها ابزار حکومت در مقابله با اکثریت عظیم به تنگ آمده و جنبش «زن، زندگی، آزادی»، است. آنها راهی برای عقب نشینی تصور نمیکنند. آنها خود را بر لبه پرتگاه میبینند و تلاش میکنند با کشتار، مردم را از پیشروی بازدارند. در چنین شرایطی تمامی تلاش نیروهای انقلابی و رزمندگان میدانی باید به میدان آوردن بیشترین نیرو به میدان مبارزه همگانی برای درهم شکستن حاکمیت استبداد دینی و دولت غارتگر باشد.
ما به عنوان مدافعان لغو مجازات اعدام، اعدام این سه جوان شجاع، اعدام قربانیان آسیبهای اجتماعی و دستگیریهای گسترده فعالان کارگری و مدنی در سنندج را به شدت محکوم میکنیم و مراتب تسلیت خود را به خانوادههای آنها و مردم کارد به استخوان رسیده ایران ابراز میداریم. ما بر این باوریم برای برچیده شدن چوبههای دار و میدانهای تیر، باید با فرهنگ انتقام و قصاص تسویه حساب کرد. این وظیفه انسانیمان است که با تمام قوا درکنار خانوادههای عزیز از دست داده باشیم و همراه آنها جنبش گسترده مدنی مبارزه برای لغو مجازات اعدام و آزادی زندانیان سیاسی را به پیش ببریم و در فردای انقلاب از آن پاسداری کنیم. برای درهم شکستن قدرت دستگاه تا دندان مسلح کشتار، برای ایجاد تردید در میان نیروهای ماشین جهنمی سرکوب، به میدان آوردن بیشرین نیرو و ایجاد همبستگی مردمی میان کارگران، مزد و حقوق بگیران، جوانان، دانشجویان، ملیت های تحت ستم و تلفیق مبارزات سیاسی خیابانی با مبارزات صنفی ـ مطالباتی، یک ضرورت اساسی است.
برگرفته از هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران(راه کارگر)
حزب کمونیست ایران
يكشنبه۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ برابر با ۲۱ می۲۰۲۳