نتیجه‌ی انتخابات

ایران نقد

آن چه در این انتخابات پشت رژیم را به خاک می‌رساند، تعداد اندک رأی‌دهندگان نبود (که به نوزده و زیر بیست درصد می‌رسد)؛ بلکه ترکیب طبقاتی این انتخابات بود. یعنی باید دید کدام طبقه با ترک صندوق‌های رأی این شکست را بر رژیم تحمیل کرد. کدام طبقه‌ی وسیع اجتماعی بود که با عدم حضور خود می‌رود تا نقطه‌ی پایان را بر فرجام این رژیم بگذارد.
رژیم برای اولین بار مواجهه با طبقه‌ی متوسطی شد که او را ترک کرده است. این طبقه که برای اولین بار فقط به سکوت توسل نجست بلکه به طور فعال با مبارزه‌ی منفی اجتماعی فعال خود برگ جدیدی بر علیه رژیم آشکار ساخت. این طبقه‌ی اجتماعی که به مدت چهل سال با کج‌دار و مریز خود تبدیل به یکی از ذخیره‌های انتخاباتی رژیم شده بود، در این انتخابات به طور کامل رشته‌های پیوند خود را با رژیم گسست. دلایل این گسست را به طور خلاصه می‌توان چنین عنوان کرد:

۱. شکاف شدید طبقاتی که این طبقه را به طرف پیوند با بی‌چیزان و زحمت‌کشان جامعه سوق می‌دهد.
۲. فساد‌های باورنکردنی و عریان در هیئت حاکمه.
۳. علاوه بر زحمت‌کشان بدنی، زحمت‌کشان ذهنی (کارمندان،‌ استادان، معلمین و … ) در اثر تورم لجام‌گسیخته هر چه داشتند را از دست می‌دهند و به طور جبری به سمت توده‌های زحمت‌کش رانده می‌شوند.
۴. بی‌کاری فزایند در میان جوانان.
۵. بن‌بست رژیم در سیاست خارجی خود که در مقابل جهان بلاتکلیف مانده است.
۶. سرکوب‌های خونین خیابانی در مقابل مخالفین
۷. دستگیری مخالفین و محکوم کردن آن‌ها به اعدام و زندان‌های بلندمدت مشروعیت حقوقی و قانونی رژیم را از بین می‌برد.
۸. طبقه‌ی متوسطی که در استان‌هایی زندگی می‌کردند که مورد تبعیض مذهبی و قومی و نژادی قرار داشت، به طور کامل و صد در صد از رژیم می‌برند.
۹. جوانه‌های اتحاد‌ بین سازمان‌های مخالف رژیم و رسیدن به اهداف مشترک (نفی ولایت مطلقه‌ی فقیه)
۱۰. نظارت استصوابی تبدیل به خنجر خون‌آلودی شد که در پشت آزادی‌خواهان و روشنفکران فرو می‌رود.
۱۱. عصیان احساسی-عاطفی طبقه‌ی متوسط در هم‌دردی با زحمت‌کشان جامعه که به طور کامل از ادامه‌ی زندگی برای خود و خانواده‌ی خود درمانده‌اند.

بدین ترتیب آن چه برای رژیم ‌باقی است، سرنیزه‌ی نیروهای مسلح و وابستگان هیئت حاکمه است.

این جدا شدن طبقه‌ی متوسط از پایه‌های حکومت، طلایه‌ی حرکت‌های مردمی بیشتر در تب آزادی‌های اجتماعی و فردی است و به زودی شاهد برآمد یافتن چهره‌های ملی و رادیکال و لائیک در مبارزات اجتماعی مردم ایران خواهیم بود. این طبقه به تجربه در خواهد یافت که بهترین متحد او برای رسیدن به اهداف دموکراتیکش، زحمت‌کشان می‌باشند؛ که بدون هیچ چشم‌داشتی از جان خود برای براندازی رژیم مایه می‌گذارند. رژیم توان اقتصادی خود را برای دادن امتیاز به این طبقه از دست داده است و به همین جهت هیچ نوع اصلاحی برای آن وجود ندارد و همان طور که مردم درک کرده‌اند، راه‌های اصلاح‌طلبی ب بن‌بست استبداد دینی و حمام خون از مردم تبدیل شده است. با جدا شدن این طبقه از رژیم، زنگ‌ها برای سقوط رژیم به صدا در آمده است.

طبقه‌ی متوسط ایران، نیروی انسانی لایزالی برای به میدان فرستادن دارد که پیش‌قراولان آن دانشجویان و آزادی‌خواهان هستند.


ارسال نقد

نظر شما