بیانیۀ زیر توسط جمعی از فعالان مستقل و آکادمسین های چپ ایرانی در آلمان، انگلستان و فرانسه در بحبوحۀ قیام آبان ۹۸ نوشته شده است. بیش از ۱۶۰ مبارز، اکتیویست، آکادمسین و سازمان سیاسی مستقل چپ از سرتاسر جهان بیانیه را امضا کرده اند و همبستگی خود را با مبارزات شجاعانه و برحق مردم ایران ابراز کرده اند.
برای دیدن لیست کامل امضاکنندگان، به اینجا رجوع کنید.
این بیانیه همچنین به زبانهای آلمانی، انگلیسی، فرانسوی و یونانی و اسپانیایی انتشار یافته است.
ـ«ما علیه مشکلات برآمده از کل سیستم اعتراض میکنیم. ما به بحرانی برخوردیم که فهمیدیم سیستم دیگر از پس حل آن برنمیآید.»
ـ یکی از تظاهرکنندگان در شیلی
جهانمان آتش گرفته است؛ نهفقط جنگلها، بلکه شهرها هم در سرتاسر جهان در آتش میسوزند. انواع و اقسام تضادهای اجتماعی در حال فوران اند و شعلههایشان را به کل این کرۀ خاکی میگسترانند: الجزایر، شیلی، اکوادور، هائیتی، هنگکنگ، عراق، لبنان، سودان یا هرکجا که فکرش را بکنید. در بستر و بحبوحهی مبارزات جهانی علیه دوزخ اجتماعیِ سرمایهداری مالی نولیبرال، از ۲۴ آبان ۱۳۹۸ خیزش عمومی دیگری در ایران شکل گرفته است.
سهبرابرشدن ناگهانی قیمت بنزین جرقهای بود برای شروع اعتراضاتِ دهها هزار نفر در بیش از صد شهر. بیگمان، قیمت بنزین بهخودیخود باعث چنین خیزش عظیم و گستردهای نشد؛ بلکه علت اصلی آن، ۴۰ سال حکمرانی الیگارشیِ مبتنی بر اقتدارگرایی، حذف سیستماتیک مخالفان و سلب مالکیت بود که در اثر آن میلیونها نفر بیکار شده یا در شرایط کاری بسیار بیثبات قرار گرفته اند و از ملزومات اساسی زندگی (تحصیلات، بهداشت، غذا و مسکن) محروم مانده اند.
همانطور که در شیلی افزایش ۳۰ پزو در قیمت بلیت مترو بیدرنگ لهیب آتشی پنهان را به جهنم بدل ساخت، در ایران هم قیمت بنزین جرقهی خیزش اخیر را زد (همین امر در مورد مالیاتبستن بر استفاده از نرمافزار ارتباطیِ „واتر اپ“ در لبنان و حذف یارانههای سوخت در اکوادور و غیره نیز صادق است). دیوارنوشتهای در شیلی حالوهوای وضعیت را اینگونه توصیف میکند: «موضوع نه بر سر ۳۰ پزو ، بلکه بر سر ۳۰ سال نولیبرالیسم است».
از روز جمعه (۲۴ آبان / ۱۵ نوامبر) مردم ایران شجاعانه با ماموران تا بندندان مسلحِ سپاه پاسداران و مزدوران شبهنظامی و لباسشخصیِ بسیج نبرد میکنند، کسانی که بهلحاظ اقتصادی وابسته به حکومتاند. مسلما مردم «حق» دارند از خود در برابر خشونت نظاممند دولتی دفاع کنند، در خیابانها سنگر بسازند، بزرگراهها را ببندند و معابر و اماکن محلی را اشغال کنند.
آن کسانی که فراموش شده بودند و دیده نمیشدند، حال با آتشی که افروختهاند خود را نمایان می سازند. آتش برای آنها حکم جلیقهی زردی را دارد که پرولتاریا و جمعیت مازادِ فرانسه به تن دارند؛ هر دوی اینها بناست صدایی به بیصدایان دهد. درحالیکه تلویزیون «بی. بی. سی. فارسی» و رسانههای همسو با آن، ازجمله نیروهای مرتجع سلطنتطلب (همچون تلویزیون «ایران اینترنشنال» و «من و تو») آموزههای لیبرالی «اعتراض صلحآمیز و مدنی» را تجویز میکنند، جوانان ایران به این واقعیت آگاهاند که «هیچ مردمی بدون نفرت به پیروزی نخواهند رسید»؛ که «نیروی مادی را باید با نیروی مادی سرنگون کرد»؛ و اینکه آنها بهطور مشروع و موجهی حق دارند از خویش در برابر خشونت نظاممند دولتی که شهروندان را میکشد دفاع کنند.
پیام مردم در جنوب جهانی و ورای آن یک جمله است: «دیگر بس است!». بههمین سیاق است که دانشجویان در یکی از دانشگاههای تهران فریاد برمیآوردند: «ملت ما عاصیه؛ بردهداری کافیه!». مردم ایران درست مثل خواهران و برادرانمان در عراق و لبنان از سرمایهداری اقتدارگرایی که زندگیشان را به یک زندگیِ نباتی تنزل داده بهتنگ آمدهاند؛ از فساد نظاممندیِ که ذاتیِ سرمایهداریِ مافیایی است خسته شدهاند؛ و از خُردهامپریالیسم جمهوری اسلامی در عراق و لبنان و فلسطین و سوریه و یمن و کل منطقه بیزارند. آنها فقط با سهبرابرشدن قیمت سوخت مخالفت نمیکنند؛ بلکه مخالفت آنها با کلیت نظام جمهوری اسلامی است. هیچ شعاری بهتر از شعار رفقایمان در لبنان روح این رشته مبارزات را در بزنگاهِ کنونی را بیان نمیکند: «کلاً یعنی کلاً!» [همهشان بدون استثناء باید بروند!].
طبقهی حاکم تاکنون با مشتی آهنین به این نفی رادیکال و عملیِ همه قدرتهای موجود پاسخ داده است. شدت و ابعاد خشونت سیستماتیکی که جمهوری اسلامی برای فلجساختن خیزش آبان بهکار بست کمسابقه بوده است. مقامات حکومتی اینترنت را چهار روز متوالی بهطور کامل قطع کردند و با اینکار مملکت را به جعبهی سیاه بزرگی بدل کردند تا با خاطری آسوده و مصون از هر گونه بازخواهیْ خون مردم را بریزند. طبق گزارش سازمان عفو بینالملل صدها نفر مجروح، هزاران نفر بازداشت و دستکم «۱۶۱ نفر در ۲۱ شهر کشته شدهاند». البته «شمار واقعی کشتهشدگان احتمالاً بسیار بیشتر است و بنا به برآورد برخی گزارشها به بیش از۲۰۰ نفر میرسد». ویدیوهای بسیاری نشان میدهند که پلیس به سر و سینهی تظاهرکنندگان تیراندازی میکند؛ شیوهای که در عراق نیز عیناً شاهد آن بودیم. این تیراندازیها خصوصاً در استانهای کردنشین و عربنشین روی دادهاند که مردم محرومشان بار دیگر در خط مقدم خیزش هستند و بیشترین هزینه را دادهاند.
جمهوری اسلامی تاکنون در دستیابی به اهدافش موفق بوده است: حاکمان از فرصتی که تحریمهای آمریکا برای تحقق رؤیاهای نولیبرالشان بهارمغان آورده بود استفاده کردند تا هم از شرِ کسری بودجهی فعلی خلاص شوند و هم منابع کافی برای افزایش عملیات نظامیشان در منطقه فراهم آورند. آنها برای این منظور اینترنت را قطع کردند و بهواسطهی آن به کشتار وحشیانهی مخالفانشان پرداختند. در سطح بینالمللی، سرکوب دولتی در ایران نه پوشش رسانهای مشخصی داشته و نه محکومیتی را در پی داشته است؛ همچنانکه همبستگی ابرازشده از جانب چپ جهانی هم بسیار اندک بوده است. بهبیان دیگر، حمام خون در سکوت مطلق رخ داد. یک دلیل این رویکرد شگفت آن است که برخلاف طبقات محروم در ایران و خاورمیانه که هیچ توهمی دربارهی نقش «ضد امپریالیسیِ» جمهوری اسلامی ندارند، بسیاری در اردوگاه چپ همچنان به بازنمایی ایدئولوژیک رژیم از خویش (در مقام نیرویی ضد امپریالیست در برابر آمریکا و همپیمانانش در منطقه) باور دارند. چپ نیازمند آن است که از طبقات تحتستم و سرکوبشده بیاموزد، تا هم با امپریالیسم آمریکا (بهویژه تحریمهای آمریکا) مخالفت کند و هم با مداخلهجوییهای جمهوری اسلامی در منطقه.
ما امضاءکنندگان این بیانیه، بهعنوان جمعی از فعالین و دانشگاهیان چپ، از نیروهای چپ در سراسر جهان تقاضا میکنیم که سکوت خود را بشکنند و با مردم ایران و مقاومتشان اعلان همبستگی کند. برای ما بیمعنیست که از جمهوری اسلامی چیزی مطالبه کنیم، ولی از رفقایمان و دیگر نیروهای پیشرو در سراسر جهان میخواهیم تا به هر شکلی که میتوانند صدای مردم سرکوبشده ایران باشند که در خفقان این انزوای تحمیلی قرار گرفتهاند. ما همچنین از چپ بینالمللی میخواهیم جنایات قساوتبار رژیم ایران علیه مردمش را محکوم نماید.
و در پایان، همبستگی خود را با معترضان در ایران اعلام میکنیم؛ کسانی که با تنندادن به ریاضت اقتصادی و اقتدارگرایی و نظامیسازیِ جامعه و هر نوع سلطهای که خودمختاری و آزادیشان را سرکوب کند، کرامت انسانیِ خویش را باز میجویند.
اسامی تعدادی از امضاکنندگان (بهترتیب حروف الفبای فهرست انگلیسی):
عباس ولی
اکبر معصومبیگی
اتحاد سوسیالیستهای خاورمیانه
امین حصوری
امیر کیانپور
فرهنگ آنتیفا (گروه سیاسی مستقل، یونان)
بهنام امینی
کاترین مالابو
کمپین دفاع از بازداشت شدگان هفت تپه
کمیتۀ همبستگی با مردم سوریه (CISPOS)
کمیتۀ همبستگی با هنگ کنک (هنگ کنگ، گروه سیاسی مستقل)
دیوید هاروی
دیوید مکنالی
اریک الیه
اتین بالیبار
فاطمه کریمی
فرهاد نعمانی
فریبرز رئیس دانا
ایمان گنجی
ژول فاکت
کامران متین
کمال خسروی
کاوه کرمانشاهی
منجنیق
محدثه زارع
محمدرضا نیکفر
مایکل هارت
پیتر هالوارد
پیتر هیودیس
گفتوگوهای زندان
ساسان صدقینیا
سباستین باجن
سینا ذکاوت
سهراب بهداد
شهرزاد مجاب
اتحادیۀ دانشجویی سواس (دانشگاه مطالعات شرقی و شمال آفریقا، لندن)