خیزش شکوهمند آبان ماه ۱۳۹۸موجی بلند از دریای طوفانی خشم مردم ایران است که از دی ماه ۱۳۹۶ به پا خاسته اند؛ موج هائی که سر بازایستادن ندارند. ابعاد و دامنۀ این موج بلند، آنچنان وحشتی در میان سران حکومت به پا کرده که با تمام قوا به میدان آمدند و اوج توحش ، سنگدلی و بیرحمی خود را به نمایش گذاشتند. تک تیراندازان شان سر و سینه مردم را هدف گرفتند، نیروهای ویژه ضد شورش شان به جان جوانان این مرز و بوم افتادند، شکنجه گران شان زجرکش کردن ها را آغاز کردند و «استادان» قرآن شناسشان در صدا و سیما، با اشاره به آیات قرآنی از «زجرکش کردن» ها، «دست و پا بریدنها»، به «دار آویختنها» و به «دریا انداختنها» دفاع کردند و به نیروهای وفادار رژیم و ارتش سرکوبگران اکیدآ توصیه کردند «احساساتی» نشوند و در کشتار مردم تردید به خود راه ندهند.
آنها نیز چنین کردند! اکنون که اخبار و فیلم های آن خیزش پنج روزه شکوهمند، ذره ذره منتشر می شوند، می توان اوج ددمنشی نیروهای سرکوب حکومت اسلامی را با چشمانی گریان به نظاره نشست. شلیک به سر و قلب نوجوانان و حتی کودکان زیر بیست سال، به شهادت رساندن جوانانی که تنها از پشت پنجره ها به تماشا ایستاده بودند؛ شلیک از پشت به گردن مادری که با شال گردنش برای باندپیچی زخم گلوله یک جوان تلاش کرده بود و حالا سه فرزند خردسالش باید بی مادر زندگی کنند. میزان شقاوت در کشتار بیگناهان که رهبران پست رژیم آن ها را «اوباش و اغتشاشگر» مینامند، غیرقابل توصیف است. رهبران رژیم، همان نسخه های سرکوبی را که به رهبران سوریه و عراق توصیه کرده بودند با ددمنشی بیشتری در حق مردم ایران به کار بستند.
تنها کشتار در خیابانها، کوچهها و محلات از ویژگیهای سرکوب خیزش آبان ماه نبوده و نیست، حجم گستردۀ دستگیریها را نیز باید به آن افزود. گروه گروه جوانان این مملکت را دستگیر کردهاند؛ با پوشش آمبولانس ها به دانشگاه ها یورش برده و تعداد زیادی از دانشجویان را به اسارت گرفته اند. برای جبران کمبود جا در زندان ها، در طول یک هفته خیزش شکوهمند دی ماه با تعطیل مدارس، بسیاری از مراکز آموزشی را به زندان های موقت تبدیل کرده بودند. حالا هیچکس در قبال خانواه های دستگیر شده گان مسئولیتی بر عهده نمی گیرد. سازمان زندان ها به قوه قضائیه حواله می دهد ، قوه قضائیه به نهادهای امنیتی و نهادهای امنیتی به نهادهای انتظامی. گویا هیچکس نباید از آن چه بر سر زندانیان سیاسی می آید، خبر داشته باشد. ددمنشانی که کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ را با قطع ملاقات ها سازمان دادند و هزاران زندانی سیاسی را قتل عام کردند، حالا همان نسخۀ شوم را برای زندانیان خیزش آبان ماه تدارک می بینند. کهریزک سازان جنایت کار، بار دیگر گروه کثیری از جوانان برومند این مرز و بوم را به اسارت گرفته اند که سلامتی و جان شان در خطر است.
اما امروز، تابستان ۶۷ نیست؛ اکنون در شرایط دهۀ شصت به سر نمیبریم. حاکمیت ددمنشان در محاصره مردم به پا خاسته گرفتار آمده اند، ترس مرگ بر آنها مستولی شده و انزوای بینالمللی نیز بر نگرانیشان افزوده است. از این رو باید که فشار بر آنها را صد چندان کرد تا از جان زندانیان سیاسی حفاظت کرده باشیم. در شرایطی که حاکمیت به وحشت افتاده، باید همبستگی مردمی را گستردهتر کنیم. باید از شیوهها و تاکتیکهائی در دفاع از زندانیان سیاسی و از خانوادههای شهید داده استفاده کنیم تا جمعهای هر چه گستردهتری از مردم به حمایت از آنها بسیج شوند. در برابر حاکمیتی چنین تاریکاندیش و نیروهای سرکوبی که به شیوههای فاشیستی آموزش دیدهاند، نمیتوان به جنگ با نیروی پیشگام و جنگهای کوتاه و ضربتی تن داد، باید که توده وسیع و گستردهی مردم را به میدان آورد و این جانیان را فلج کرد. میتوان به صورت گسترده و گروهی در مراسم بزرگداشت شهیدان شرکت کرد. میتوان با بسیج گسترده، خانوادههای زندانیان سیاسی را در جلو زندانها همراهی کرد؛ میتوان با حرکتهای اعتراضی و گردهم آئیها در دانشگاهها و دیگر مراکز، خواست آزادی زندانی سیاسی را به خواستی همگانی تبدیل کرد.
خارج از کشور نیز عرصه گسترده ای برای دفاع از جان زندانیان سیاسی است. گردهم آئی ها و تظاهرات ایرانیان در مراکز شهرهای بزرگ و انتشار اخبار جنایاتی که بر مردم ایران می رود به زبان کشورهای میزبان، می تواند همبستگی بین المللی با مردم کشورمان را گسترده تر سازد. جلب حمایت سازمان های مترقی ، تشکل های کارگری و تمامی انسان های آزاده در سراسر جهان می تواند فشار افکار عمومی بر دولت ها و حتی بر حکومت اسلامی را افزایش دهد. روشن است که در این میان اشک تمساح ریختن نئوفاشیست های حاکم بر آمریکا ، نژاد پرستان حاکم بر اسرائیل و مرتجعان حاکم بر عربستان و کشورهای متحدشان نه تنها کمکی به مردم ایران نمی کنند بلکه آب به آسیاب جمهوری اسلامی نیز می ریزند و بر بهانه های توجیگرانه اش در سرکوب مردم می افزایند. مردم ایران به چنین اشک تمساح ریختن هائی و به چنین حمایت های مزورانه احتیاج ندارند.