مصاحبه با نوام‌ چامسکی (ژولیان آسانژ-لولادا سیلوا-آنتونیو گرامشی و….)

خبر نقد

«امی گودمان» مجری فرستنده اینترنتی آمریکايی «دمکراسی ناو» روز جمعه گذشته مصاحبه‌ای با «نوام چامسکی» داشت. در این گفت‌وگو که در بوستون صورت گرفت این کنشگر حقوق بشر در مورد دستگیری مؤسس ویکی‌لیکی «ژولیان آسانژ» در روز پنج‌شنبه گذشته گفت:
«دستگیری آسانژ از چند جنبه مختلف یک رسوايی محسوب می‌شود. یکی برای کوشش‌هایی که دولت‌ها و آن‌هم نه فقط دولت آمریکا، در این روزها انجام دادند. انگلیس‌ها همکاری کردند، دولت اکوادور به همین صورت و سوئدی‌ها قبلاً فعالیت کرده بودند. در اصل، مسأله بر سر این است تا روزنامه‌نگاری را وادار به سکوت کرد که مطالبی را منتشر کرده بود که به زعم طبقات حاکمه نباید توده مردم از آن اطلاع پیدا می‌کرد. آن‌ها از چنین کارهايی خوششان نمی‌آید و در نتیجه از آن ممانعت می‌کنند. چنین مسايلی همیشه رخ می‌دهد.

برای این‌که مورد دیگری نمایش داده شود: در همسایگی مستقیم اکوادور، یعنی در برزیل روند تکاملی بسیار پراهمیتی صورت می‌گیرد. این کشور مهم‌ترین کشور در آمریکای لاتین و یکی از کشورهای پراهمیت در سطح جهان است. برزیل در اوايل قرن جدید به رهبری دولت لولا دا سیلوا در سطح بین‌المللی شاید محترم‌ترین دولت محسوب می‌شد.
برزیل صدای نیم‌کره جنوبی بود. بعد چه شد؟ کودتا رخ داد. یک کودتای نرم تا آثار غیرقابل تحمل تلاش‌های حزب کارگر را از بین ببرد. این حرف من نیست، بانک جهانی این دوران را «سال‌های طلايی» تاریخ برزیل نامید که فقر به شدت کاهش یافت و اقشار به حاشیه‌رانده شدۀ جامعه به دامن جامعه بازگشتند. بخش بزرگی از جمعیت مثل برزیلی‌های آفریقايی‌تبار و یا برزیلی‌های بومی در جامعه ادغام شدند و حس مرتبت و امید در آن‌ها پدید آمد. چنین چیزی برای طبقات حاکمه قابل تحمل نبود.
پس از پایان یافتن دوره ریاست جمهوری لولا «کودتای نرم» صورت گرفت. (…) آخرین گام دستگیری لولا در سپتامبر سال گذشته بود. محبوب‌ترین شخصیت و رهبر برزیلی که پیروزیش در انتخابات بعدی محرز بود، به زندان افتاد. زندان انفرادی برای ۲۵ سال که عملاً به معنی حکم اعدام است. او دسترسی به تولیدات رسانه‌ای و یا کتاب ندارد و بیش از هر چیز اجازه ندارد برخلاف یک جانی و آدمکش در بخش مرگ زندان از انظار عمومی تقاضای کمک کند. همه این کارها برای این است که فردی وادار به سکوت گردد که بیش‌ترین شانس برای پیروزی در انتخابات را داشت. او در سطح جهان مهم‌ترین زندانی سیاسی است. آیا در این مورد کسی چیزی می‌شنود؟
مورد آسانژ نیز شبیه این است. باید صدای او را خفه کرد.

نگاهی به تاریخ. برخی از شما شاید بتوانند به خاطر آورند که چگونه حکومت فاشیستی موسولینی آنتونیو گرامشی را به سیاهچال افکند. دادستان گفت: «ما باید صدای او را برای ۲۰ سال خفه کنیم. او اجازه ندارد سخن بگوید.» این آسانژ است، این لولا است. موارد دیگری نیز وجود دارد و این یک رسوایی بی حد است.
رسوايی دیگر مربوط به نفوذ برون مرزی ایالات متحده آمریکاست که تکان دهنده است و هیچ کشور دیگری در جهان از آن برخوردار نیست. چرا باید ایالات متحده این قدرت را داشته باشد که هر چه را که در جهان رخ می‌دهد، کنترل کند؟ این کار دایم صورت می‌گیرد و ما وقع زیادی به آن نمی‌نهیم و یا حداقل آن را نقد نمی‌کنیم.»


ارسال نقد

نظر شما