۱. آیا کشورهای اسکاندیناوی که گل سر سبد سرمایهداری هستند از منطق سود و سرمایه تبعیت نمیکنند؟
۲. چرا تمام دیکتاتورها و مستبدین و زیرمجموعه آنها، تمام ثروت غارت کردهی خود را در بانکها ی این کشورها انبار میکنند؟
۳. آیا سؤال “از کجا آوردهای” در سیستم سرمایهداری و در کشورهای اسکاندیناوی، اساسا مطرح است؟
۴. آیا دولت سوئد مردم کشورهای جهان سوم را بشر میداند و حقوق بشری برای آنها قائل است؟
۵. چرا در جریان سفر ظریف به سوئد به حامیان زندانی سیاسی در اعتراض به این سفر مجوز داده نشد؟
در پای درد و دل شاهدی در سوئد در همین رابطه می نشینیم.
امروز برگی دیکر از دفتر واقعیت به رویم گشوده شد، هر چند آگاه بودم که لمس کردن و چشیدن واقعیات موجود زندگی با آن چه در ذهن پرورش میدهی متفاوت است. در واقع بهم پیوستگی و تنیدگی دیالکتیکی ذهنیت و عینیت و رابطه جدائیناپذیر آنها از یکدیگر رهنمون راه سوسیالیسم واقعی است نه رویای مهآلود ره گم کرده.
امروز نظاره گر حرکتی در کشوری بودم که شاید اگر از نزدیک لمس نمیکردم در باورم نمی گنجید. دولت سوئد مهماندار نماینده رژیمی بود که چند روزی پس از غصب انقلاب ۵۷ کشتار را سر لوحه کار خود قرار داد. این کشتارها و جنایات از اعدام مسئولین حکومت پیشین شروع شد که پله اول بود و بلافاصله در بیست و هشتم مرداد ۵٨ در کردستان و بعد در ترکمن صحرا و کشتار سالهای ۶۰ تا سال ۶٧ که حاکمان جهل و سرمایه بر حکمهای داده شده خود خط بطلان کشیدند و نسلکشی دیگری را در تاریخ جهان ثبت کردند.
اما مبارزان راه آزادی با جانفشانی ققنوس وار از آتش سر برآوردند تا پیام آور آزادی کارگران، زحمتکشان و آزایخواهان باشند. جنایتکاران حاکم با فشار و افشاگری بازماندگان، بدون پاسخگوئی مجبور به پذیرش اعدامها شدند.
فرستاده جهل و ارتجاع و مهمان دولت سوئد هنوز منکر اعدامها و زندانیان سیاسی در ایران است. با ورود ظریف به سوئد به وضوح قابل مشاهده بود که سرمایهداری چگونه به منافع خود میاندیشد، آری در جائی که منافع وجود دارد بر هر چه انسانیت و انسان بودن است خط بطلان میکشند.
امروز همه راهها بسته بود از ایستگاه قطار جو نظامی کاملا حس میشد و در مسیر راه پلیسهای مجهز در حال آماده باش با تجهیزات کامل با اسب و سگهای تربیت شده به خیابان آمده بودند. فقط تانک و توپ را کم داشتند. آنها نمیخواستند که گوش نماینده فاشیست، هیچ صدای اعتراضی را بشنود، غافل از اینکه سالهاست که گوشهای او کر است. او خادم نظام سرمایهداری و امپریالیسم است. ظریف منکر هر گونه اعدام و زندانی سیاسی شده است.
و اگر این حرکت را از نزدیک در کشوری که مدعی آزادی است نمیدیدم در باورم نمیگنجید که چگونه دولتهای سرمایهداری مدعی آزادی و دمکراسی از فاشیستها استقبال میکنند و با مردم زخم خورده و جان بدر برده از دست همین فاشیستها رفتار سرکوبگرانهای دارند. بدین ترتیب یک بار دیگر با روشنی دریافتم که در اندیشه دیالکتیک ماتریالیستی ذهنیت مبتنی بر عینیت است و عینیت آن است که در نظام سرمایهداری در جایی که صحبت منافع و سود در میان است انسانیت جایگاهی ندارد.