در باب «بازار آزاد»

نقد

این درست که رقابت سرمایه داری، “انگیزه” ایجاد می کند؛ منتها نه برای تولید مایحتاج بشر به دست سرمایه داران، بلکه برای سود بیش تر آن ها.

“بدون رقابت سرمایه داری، خلاقیت و ابداع دچار رکود می شود. مردم انگیزه ای برای کار کردن نخواهند داشت”. این یکی از قدیمی ترین استدلال ها علیه سوسیالیسم است. از همین نتیجه گرفته می شود که رقابت بازار در نظام سرمایه داری، مشوّق خلاقیت، ابداع و سخت کوشی است.

کارل مارکس و فریدریش انگس با این مسأله مدت ها قبل در “مانیفست کمونیست”، ۱۸۴۸، برخورد کردند: “اعتراض می شود که با الغای مالکیت خصوصی، کار متوقف و تنبلی سراسری بر ما چیره خواهد شد”. پاسخ مارکس و انگلس همان قدر ساده است که خُرد کننده: “با این حساب، جامعه ی بورژوایی می بایست مدت ها قبل به خاطر کل این بطالت نیست و نابود شده باشد؛ چون کسانی که در این جامعه کار می کنند، هیچ چیز ندارند، و آن ها که همه چیز دارند، کار نمی‌کنند”.

هرچند درست است که رقابت سرمایه داری، به عنوان یک محرکه و انگیزه برای افزایش تولید عمل می کند، اما این نظام به شدت حیف و میل هم می کند. فقط کافی است به چندین میلیارد دلاری فکر کنیم که صرف تبلیغات صنعتی یا مجتمع های صنعتی نظامی می شود تا ببینیم چه حجم عظیمی از کار در این بنگاه های اساسن بی ارزش تلف می شود.

تصور کنید صدها میلیارد دلاری که صرف تسلیحات کشتار جمعی یا تبلیغات برای متقاعد کردن ما به خرید این یا آن بِرَند آب معدنی می شود، می تواند صرف تعمیر مدارس درحال فروریختن، تأمین بهداشت و درمان سراسری و سر و سامان دادن به وضعیت بد محیط زیست شود.

به علاوه از آن جا که بنگاه های سرمایه داری همگی وابسته به افزایش سود و سهم بازار هستند، باید به طور مداوم محصولات خود را با مقادیری به مراتب بیش از قبل به فروش برسانند.

در نتیجه این انگیزه ی ذاتی برای سرمایه داران وجود دارد که چیزهایی تولید کنند که چندان بادوام نیستند. مثلن صنعت کتاب های درسی را درنظر بگیرید، یک کتاب ۶۰ دلاری با یک مقدمه ی جدید و تغییر فصول از نو چاپ می شود تا دانشجویان به اجبار از نسخه های قدیمی تر استفاده نکنند.

بهداشت و درمان احتمالن یکی از دردآورترین نمونه هایی است که نشان می دهد وقتی بگذاریم “بازار تصمیم بگیرد”، چه اتفاقی می افتد. بهداشت و درمان برای سود، یعنی انجام کم ترین خدمات بهداشتی و درمانی برای بیش ترین مقدار پول و این یعنی بیمارستان خصوصی! به همین دلیل است که “سازمان حفط و ارتقای سلامت” (HMO) مانع دسترسی مردم به خدمات مهم پزشکی می شود، چون در غیر این صورت به ترازنامه ی سود و زیانش لطمه می خورد. مضحک بودن شرکت های بیمه در این است که “افرادی را تحت پوشش قرار نمی دهد که بیش از هر کسی به آن نیاز دارند؛ چون سودآور نیست”.

ریچارد اسکات سرپرست شرکت بدنام “Columbia/HCA”، بهداشت و درمان را با “فَست فود”مقایسه کرد. اسکات این پرسش را مطرح کرد که “آیا ما تعهد داریم که به همه خدمات درمانی ارائه کنیم؟ و سپس پاسخ داد: “کجا این خط و مرزها را می کِشیم؟ آیا یک رستوران فست فود متعهد هست که به هر کسی که از گرد راه می رسد، غذا بدهد؟”

از این ها گذشته، سرمایه داری زندگی بشر را تباه می کند. ایالات متحده میلیاردها دلار خرج می کند تا ۲ میلیون نفر را- آن هم اغلبً جوانان سیاهپوست یا لاتین تبار- در زندان های به شدت مزدحم تلنبار کند. آموزشی که در اختیار میلیون ها دانش آموز فقیر قرار می دهد، بسیار پایین تر از کیفیت استاندارد است، و در واقع این پیام را می دهد که زندگی آن ها هیچ چیز نیست،جز “هیچ چیز ” آیا وجود افراد بی خانمان در امریکا به دلیل کمبود مسکن است؟ اگر بله، آیا این کمبود مسکن به خاطر نداشتن بتون، چوب و فولاد برای ساخت و ساز آن است؟

واقعیت این است که تحت نظام سرمایه داری، هیچ گونه انگیزه ای برای ساختن مسکن کم هزینه برای بی خانمان ها وجود ندارد. چون انجام این کار سودآور نیست.

همین درمورد بیش از ۸۰۰ میلیون نفر در جهان مصداق دارد که با گرسنگی دست و پنجه نرم می کنند. تأمین غذای آن ها هم سودآور نیست. بنابراین مواد غذایی را به جای توزیع در بین این افراد، انبار یا نابود می کنند.

این چه نوع نظامی است که می تواند میلیاردها دلار برای ساخت یک زیردریایی اتمی هزینه کند، ولی زمان یا پول برای سیر کردن گرسنگان ندارد؟

در یک جامعه ی سوسیالیستی، جایی که اجناس بر اساس نیاز بشر تولید و توزیع می شود، افزایش بهره وری نه به معنای بیکاری بیش تر و ساعات کار طولانی تر، که به معنای ساعات کار کم تر و استفاده ی کامل از استعدادهای هر فرد خواهد بود.

“اضافه تولید”، نه یک زنگ خطر اقتصادی، بلکه وسیله ای برای بهبود کیفیت زندگی هر فرد خواهد بود.

نویسنده :پ.داماتو / جهانگیر سخنور


ارسال نقد

نظر شما